Showing posts with label شخصیت ها. Show all posts
Showing posts with label شخصیت ها. Show all posts

Wednesday, November 13, 2013

عباس؛ نماد صبر و وفاداری

جنس پیام تاسوعا از نوع صبر، وفاداری، استقامت و محبت بوده و ماندگاری این پیام هم به خاطر ماهیت عاشقانه و ماورایی آن است. عباس علمدار، آستانه متداول رفتاری را در نوردید و مرز جدیدی از وفاداری، تعهد و عشق را ترسیم کرد. این مرز متفاوت سبب شد در دنیایی که دشمنی، ظلم و جدایی حرف آخر را می زد، توجه مردم به وفاداری و عشق جلب شود و به آن بیندیشند. در واقع حضرت عباس چون از آستانه حداقلی عبور کرد، جاودانه شد. جاودانگی که زمان و مکان نمی شناسد ...
به همین خاطر با تمام فاصله زمانی از آن واقعه، می بینیم که از اثربخشی آن کاسته نشده و محدودیت دینی و مذهبی یا مرز جغرافیایی و عامل مهارکننده ای برای چنین نیروی عشقی وجود ندارد. کما اینکه ارامنه ایران وحتی برخی هموطنان یهودی، تاسوعا را پاس می دارند، خود هیئت دارند و برای رسیدن به آرزوهایشان نذر آن می کنند. این، اثر بخشی محبت ابوالفضل را در بین اقوام و ملت های دیگر می رساند. تا جایی که نشان های منسوب به آن حضرت مانند «علامت دست» تبدیل به پیام فرهنگی و هنری شده و در ادبیات جهان رد پای این فرهنگ به دلیل نیازی که بشر به اینگونه اسطوره ها و الگوهای رفتاری دارد، دیده می شود. همین، نشانگر الگوی فرازمانی و فرامکانی عباس است؛ عباسی که در فداکاری، بذل محبت و بخشش و در استقامت تا آخرین نفس پیشرو بود ...

عباس در آب رفت، ولی لب تر نکرد. نماد نیاز را که آب بود، رها کرد زیرا سیراب شدن را در جای دیگری می دید ... 

Wednesday, October 2, 2013

آندرانیک و پروانه



آقای آندرانیک تیموریان
سلام بر شما
پروانه ها نمادی از تنوع زیستی در حال نابودی جهان هستند. حرکت انسانی و زیبای شما برای حفظ یک پروانه در شرایطی خطیر، خاطره ای جاودان در ذهن هموطنان بلکه جهانیان باقی گذاشته تا به یاد داشته باشیم "حیات در امنیت" حق هر آفریده خداوند است. 
دست مریزاد مرا بپذیرید و سلامت و پایدار باشید.

Thursday, February 14, 2013

دیدار نمایندگان ائتلاف اسلامی زنان با آقای حبیب الله عسگراولادی

جمعی از اعضای ائتلاف اسلامی زنان به مناسبت اولین سالروز درگذشت خانم مریم بهروزی از بنیان گذاران این ائتلاف و دبیر فقید جامعه زینب (س) ضمن دیدار با آقای حبیب الله عسگراولادی از مواضع اخیر وی تشکر کردند.
آقای عسگراولادی جلسه دیدار را با اشاره به آیاتی در مورد جایگاه ابرار در بهشت آغاز کرده و ضمن تقدیر از حضور خانم ها در روند انقلابی تاکید کرد که چون در جمهوری اسلامی زن و مرد در ایمان مساوی هستند، در اداره کشور هم باید مساوی باشند.
 وی با اشاره به اینکه تاریخ مذکر بوده، همچنین خاطر نشان کرد خانم ها برای تغییر چنین دیدگاهی باید وارد عمل شوند و راه تغییر نیز این است که برنامه ریزی ها، نه زنانه و مردانه، بلکه انسانی باشد.
 این مبارز قدیمی به بیان خاطره ای از دوران انقلاب پرداخت که در پاریس تعدادی از خانم های متدین به امام پیغام دادند:«شما تاکنون جلسه ای برای خانم ها نگذاشتید. آیا به ایران هم که بیایید قرار است اینگونه باشد؟» امام در پاسخ گفته بودند که «پس از بازگشت هر برنامه ای که برای آقایان بگذارم، برای خانم ها هم خواهم گذاشت». همین طور هم شد و به فاصله یک روز بعد از ورود، عصرها به دیدار با خانم ها اختصاص یافت. یکی از این روزها جمعیت خانم ها بسیار زیاد شد و تعدادی در فشار جمعیت مجروح شدند که یکی از آنها بر روی برانکارد با وجود جراحت ها، همراه جمعیت شعار می داد: «ما همه سرباز توایم خمینی». امام با دیدن این صحنه بسیار متاثر شدند و نتوانستند روی پا بایستند و نشستند. در این حال یکی از روحانیونی که هنوز در قید حیات است رو به امام کرد و گفت: «اجازه دهید برنامه خانم ها را لغو کنیم، اینها هم به خود آسیب می زنند، هم خانواده هایشان لطمه می بینند و هم شما اینگونه متاثر می شوید». ولی امام با لحنی که ناراحتی از این پیشنهاد در آن مشهود بود بلافاصله به آن روحانی گفتند: «فکر می کنید شاه را اعلامیه های من و شما بیرون کرد؟ شاه را اینها بیرون کردند».
 آقای عسگراولادی همچنین مریم بهروزی را بانویی مجاهده، مقاومه و صابره ای مخلص و کم نظیر یاد کرد که همواره حضوری موثر داشت و تلاش های زیادی برای احقاق حقوق زنان کرد.
 خانم ها هم در این جلسه صحبت کردند، ابتدا خانم اعظم حاجی عباسی دبیرکل فعلی جامعه زینب (س) که دختر مرحوم بهروزی نیز هست ابتدا از نقش ایشان در هماهنگی خانم ها با یکدیگر و شکل گیری "ائتلاف اسلامی زنان" و سپس از مواضع اخیر آقای عسگراولادی که در جهت نزدیکی و ائتلاف نیروهای انقلاب است، یاد و تشکر کرد.
خانم طاهره رحیمی دبیرکل جامعه فاطمیون با ذکر آماری از تعداد نمایندگان زن مجلس از سال ۱۳۵۴ تا کنون و کاهش آنها، نگرش های نادرست و عدم همراهی مردان در قدرت را از موانع مهم برای زنان در جهت دستیابی به مراکز تصمیم گیری برشمرد و گفت: همانطور که آقای عسگراولادی اشاره کردند، خانم ها باید وارد میدان شوند و موانع را بردارند، ولی می خواهم این نکته را اضافه کنم که حاکمیت در این زمینه می بایست زمینه ها را فراهم کند، همچنان که پس از انقلاب فراهم شد و مثلا روند رشد مطلوب زنان در آموزش عالی را شاهد بودیم. ولی در حال حاضر در زمینه هایی مثل مدیریت یا افزایش تعداد نمایندگان زن در مجلس شورای اسلامی، حاکمیت باید نقش پشتیبان داشته باشد.
خانم توران ولی مراد دبیر ائتلاف اسلامی زنان با اشاره به اینکه با پیروزی انقلاب اسلامی ملت خواستار برقراری نظامی عدالت محور بوده او بر اساس آن زنان نیز خواهان رفع موانع و مظالم از جامعه زنان هستند، گفت: متاسفانه مردان از همان ابتدا مراکز تصمیم گیری و تصمیم سازی را به خود اختصاص دادند و زنان را کنار گذاشتند. او در پاسخ به این گفته آقای عسگر اولادی که نمایندگان را مردم انتخاب می کنند، تاکید کرد: مردم به لیست هایی رای می دهند که مردان در قدرت می بندند و زنانی که در لیست ها قرار می گیرند راهی ندارند جز این که مدافع نظرات و آرا آنان باشند، در حالی که شاخص های تعیین کننده باید رفع مشکلات و موانع و بهبود وضع جامعه از جمله زنان و پاسخگویی به مطالبات آنان باشد.
خانم فرشته غلامی نیز در این نشست در پاسخ به اظهارات آقای عسگراولادی مبنی بر این که خانم ها باید سعی کنند مشکلات بین خود را حل کنند، خاطر نشان کرد که سال ها از نزدیک شاهد تلاش های خانم بهروزی برای گفتگو و حل مشکلات نه میان اصولگرایان با اصلاح طلبان بود، بلکه بارها نمایندگانی را برای گفتگو و نزدیکی دیدگاههای اصولگرایان با یکدیگر فرستاد و آرزو داشت این اتفاق بیفتد.
من هم در این جلسه، با گرامیداشت ایام دهه فجر و بزرگداشت یاد خانم بهروزی، ضمن بیان روند تشکیل ائتلاف اسلامی زنان با حضور بانوانی از طیف های اصولگرا و اصلاح طلب، بر ضرورت اصلاح ذات بین و اینکه این ائتلاف می تواند الگویی برای پیشبرد مصالح کشور باشد و باید مد نظر سیاستمداران قرار گیرد، تاکید کردم. همچنین به صدمات و فشارهایی که خانم های عضو ائتلاف در این مسیر متحمل شده اند اشاره کرده و ضمن تقدیر از پایداری و مقاومت مرحومه مریم بهروزی در این راه و تقدیر از مواضع اخیر آقای عسگراولادی یادآور شدم که تلاش برای سالم سازی فضای سیاسی البته مشکلاتی دارد که می بایست با سعه صدر از آنها گذر کرد.

خبر مفصل تر را اینجا می توانید بخوانید.

Sunday, November 25, 2012

علی اصغر؛ برای حمایت از کودکان جهان

دردناک ترین فاجعه در جنگ ها، کشتار و آسیب به کودکان است. همیشه کودکان، بسته به نوع و گستره نبردها آسیب دیده و به انواع مختلف قربانی درگیری های مسلحانه بوده اند. در دهه های گذشته نیز هزاران کودک در جنگ ها کشته شده و تعداد بیشتری مجروح و یا برای همه عمر معلول شده اند.
براساس آماری از یونیسف که چند سال پیش منتشر شد در دهه های اخیر حدود دو میلیون کودک کشته، چهار و نیم میلیون مجروح، 12 میلیون بی خانمان، یک میلیون یتیم و 10 میلیون کودک دچار آسیب های روانی شده اند.
تصاویر کودکان و دانش آموزان دزفولی یا بروجردی که در بمباران های صدام حسین کشته شدند، یا آنچه بر سر صدها کودک افغان، فلسطینی، سوری و ... می رود همیشه زنده خواهد ماند؛ مانند آنچه در روزهای اخیر در غزه گذشت.
در روزهای عزاداری برای امام حسین (ع) از علی اصغر، کوچک ترین فرزند ایشان فراوان یاد می شود. امسال هم روز هشتم محرم طی مراسمی به شهادت علی اصغر کودک شش ماهه امام حسین پرداخته شد. از نمادهای مظلومیت و یادآور فداکاری های خاندان پیامبر برای امر به معروف، نهی از منکر، مقابله با ظلم و اصلاح انحرافات در دین خداوند، تحمل قساوتی است که دنیاپرستان مدعی مسلمانی و دینداری مرتکب شده و از کشتن کودک شش ماهه نیز نگذشتند.
علی اصغر، کودک شهید کربلا نمادی برای بشر در دورانی است که هنوز به رغم همه ادعاها و شعارها نتوانسته جلوی کشتار و آسیب کودکان در جنگ ها را بگیرد. او نمادی است بر ضرورت حمایت از کودکان در درگیری های مسلحانه و جنگ ها که باید از مناقشات محفوظ بمانند.

Tuesday, June 19, 2012

شریعتی، چمران و نسلی که هنوز ایستاده است

شاید نشانه ای بوده که این هر دو «بزرگ» در یک تاریخ به فاصله چند سال از میان ما رفتند ... شریعتی در آخر خرداد 56 و چمران در آخر خرداد 60 ...
این روزها مدام فکر می کنم این دو نفر اگر بودند، کجا بودند و بعد می اندیشم که شاید مصلحت خداوند بوده که این پایه گذاران فکری و معنوی انقلاب اسلامی نباشند و این روزهای دشوار را نبینند؛ روزهایی که کسانی داعی بزرگداشت این دو روشنفکر و پیشرو مسلمان را دارند که در فکر و عمل هیچ نسبتی با آنها ندارند و بیشتر نان این نام ها را می خورند.
از ویژگی های این دو، آن طور که من می شناختم دفاع از حق و حقیقت به قیمت از دست رفتن همه منافع و مصلحت های فردی بود. افرادی که نوعا برخلاف جریان روزمره، با فکری نو، اندیشه ای پویا، جسارت نقد و نیزخود انتقادی حرکت می کردند. برای همین در روزگاری که یاد بسیاری از نام ها با عدم پذیرش نسل جوان مواجه می شود، نام این دو نفر - که در تقابل با تحجر، واپس گرایی، ریا و دروغ عمری رنج و گرفتاری را بر خود پسندیدند، همچنان بر سر زبان هاست. اگر چه بسیاری از یاران و همفکرانشان نه تنها دیگر در صحنه نیستند و به حاشیه رانده شده اند، بلکه هنوز در انتظار طعم شیرین آزادی به سر می برند... و این از بازی های تلخ روزگار است.
امروز که به آن سال ها و روزها نگاه می کنم هنوز هم شریعتی برایم مصداق بارز روشنفکر دینی در جامعه است. اگر چه باید هر پدیده و شخصیت را در ظرف زمانی خود تبیین و تفسیر کرد. شریعتی در دوره ای که مسائل دینی مبهم و دینداران واپس‌گرا معرفی می شدند و البته دین‌داری سنتی توان آگاهی‌بخشی در آن دوره را نداشت، نسل جوان را فهمید و با بیانی روشنگر پویایی و حرکتی درونی را به نسل جوان بخشید؛ حرکتی پویا که زمینه ای شد برای انقلاب ضد استبدادی بهمن۵٧.
شریعتی چهره ای از دین را رونمایی کرد که در تقابل با تعصب و خرافات و تبعیت و تقلید کورکورانه بود. از این رهگذر نسل ما توانست میان نگاه متعصبانه و نگاه روشنی‌بخش اسلام تفاوت قائل شود. او جلوه ای از دین را معرفی کرد که «احیاگر» است؛ جلوه ای که «انسان مسئول» می سازد؛ و گفت: مسئولیت زاده «توانایی» نیست، زاده «آگاهی» است و زاده «انسان بودن». 
مصطفی چمران شاید تبلور همین «آگاهی» بود. انسانی روشنگر با روحی بزرگ و مخالف تحجر و خشونت که  چهره اش را نه فقط در دلاوری های جنگ 8 ساله علیه ایران، بلکه در قبل و پس از حضورش پس از سال ها دوری از وطن باید جستجو کرد؛ چهره ای ورای کلیشه های معرفی شده ...
آن هنگام که با همسر امريكايي و سه فرزندش دو دخترو يك پسر- هفته اي را در آپارتمان دانشجويي پدرم در فيلادلفيا مهمان بودند. سال 1966 حدودا 7 ساله بودم و با دختر بزرگش هم بازی.
چمران در موفقيت هاي تحصيلي بين دانشجويان در امريكا پرآوازه بود ولي وضعيت اقتصادي خوبي نداشت؛ به نظر مي رسيد با انديشه مبارزه در ايران و فلسطين و لبنان، كمكي را از انجمن هاي اسلامي دريغ نمي كند. يادم هست آخر آن هفته- كه براي من با وجود سه همبازي هفته اي رويايي و شيرين به حساب مي آمد- يك ماشين قديمي و ارزان قيمت را اجاره كرد و با خانواده براي ادامه تحصيل راهي غرب امريكا شد.
يكي دوسالي بعد، آنها را در منزل دكتر سعيد كوزه كنعاني در اوهايو ديديم. همسرش را كه پروانه صدا يش مي كرد با ظاهري مثل دفعه قبل ساده و خوش قلب و فرزندانش را كه ساعت ها با هم نقاشي كرديم . چند وقت بعد شنيدم كه دختر كوچكش را در حادثه اي از دست داد.

ديدار بعدي ما اما ارديبهشت 1358 يعني حدود 10 سال بعد در دانشگاه پلي تكنيك بود؛ وقتی دكتر مصطفي چمران به عنوان يك چريك قهرمان به دعوت انجمن اسلامي به جمع دانشجويان پا مي گذاشت. اتفاقات زيادي طي اين سال ها رخ داده بود. در فضاي پرهيجان و تشنه روزهاي پس از پيروزي انقلاب به ميان دانشجويان آمد وسخنراني پرشوري ايراد كرد. بعد از اينكه از تريبون پايين آمد تا به جمع دانشجويان بپيوندد مرا بلافاصله شناخت. برايم خيلي مهم بود كه آن قهرمان ، پيش دوستانم آن گونه پدرانه و مهربان خطابم كند.
بعد از آن بارها و بارها دكتر مصطفي را ديدم. مرحوم پدر ابتدا مشاور و بعد قائم مقامش در وزارت دفاع شد و رفت و آمدهاي كاري و خانوادگي ادامه داشت. اگرچه پروانه و بچه ها با او نبودند و در اين قسمت از زندگي پرماجرايش از همراهي او عقب ماندند.
مصطفي مظهر مسلمان مبارز، روشنفكر و پرجاذبه اي براي جوانان به حساب مي آمد؛ با سابقه اي روشن و درخشان در زندگي و تحصيل و مبارزه. او ازکسانی بود که به بهترین ها می اندیشید و کمتر از مدارج عالی در همه ابعاد زندگی؛ چه درس، چه اخلاق، چه شجاعت و چه عرفان باشد، نمی خواست. اما حالا این خصلت به اوج رسیده بود. جوشش خاص و متفاوتي با ديگران در وجودش بود. گويي پاهايش بر روي زمين قرار نداشت؛ قدري بالاتر از ديگران و نزديك تر به آسمان. مي شد فهميد كه مورد حسادت خيلي هاست. همان طور كه  به دكتر شريعتي به خاطر محبوبيتش حسادت مي كردند، او هم مورد حسد بود. اصلا بيش از هر كسي مي شد او را با شريعتي كه جاي شخصيت پرجاذبه اش ميان جوانان خالي بود، قياس كرد. براي خيلي ها شخصيت پارادوكسيكال «چمران شريعتي» تابلوي رمزآلودي بود كه مي شد در آن تعمق كرد و به دنبال حقايق كميابي گشت. حتي گاه در كلامش و در نيم رخش مي شد شريعتي را ديد.
دكتر مصطفي بسيارمستقل عمل كرد. زير بليط هيچ جناح و حزبي نرفت و وارد بازي هاي قدرت نشد. در گفتار و عمل مي شد فهميد كه از بسياري كارهاي رايج سياسي برائت مي جويد. ستاد جنگ هاي نامنظم او كه برخي از فرماندهان نظامي تاسيس آن را نمي پسنديدند هسته هاي اوليه تشكيل بسيج براي مقابله با حمله بيگانگان شد. البته بعد از شهادت ديگر كسي نگفت كه چرا روزگاري مخالفين زيادي داشت... ولی امام او را خوب شناخت که در شهادتش گفت هنر مردان خدا اینست که به دور از هیاهوهای سیاسی برای خدا...
حالا اما ... شریعتی و چمران دیریست که رفته اند، ولی نسلی که آنها به خروش و حرکت در آوردندش، هنوز ایستاده است ... 

Sunday, June 3, 2012

امام نسل ما

هفده سال داشتم که امام خمینی را شناختم؛ در اوج پرسشگری دوران جوانی و آن زمان که چرایی و چگونگی های فراوانی درباره آموزه های دینی و تکالیف و مسئولیت های انسان دین دار در ذهن داشتم.
تفاوت نسل ما شاید این بود که مجال تفکر درباره این موضوعات را در شرایطی دیگر داشتیم؛ در فضایی که فشارها به عکس امروز بود. دوره شاه که حرکت های دیکته شده سمت و سوی دین زدایی یافته و عناصر سنتی متدین نیز نوعی از دین را ترویج می کردند که کاربردی برای نسل ما نداشت و پاسخگوی سوالات و چالش های ذهنی مان نبود.
قرآن کتاب آسمانی مسلمانان بود، ولی بیشتر برای مردگان قرائت می شد. مناسک و علائم دینی بود، ولی سرد و بی روح و اثر مثبتی در مناسبات زندگی نداشت.
در چنین شرایطی یکباره نسل من با امام آشنا شد. مردی که در کسوت روحانیت به گونه ای دیگر از دین می گفت و چهره روزآمد و نوینی را از اسلام معرفی می کرد؛ چهره ای که با تلاش گروهی از روشنفکران و مصلحان دینی مانند دکتر علی شریعتی همسو بود و می توانست پرسش ها و کنکاش ها و ابهامات جوانان را پاسخ دهد. همان ابهاماتی که شریعتی به جهت تئوری و نظری بدان ها می پرداخت، امام قالبی عملی و کاربردی به آنها داد.
به این گونه، نام آیت الله خمینی برای نسل ما، تجسمی از مبارزه و استقامت شد؛ ما با شخصیتی تبعیدی و رنج کشیده روبرو بودیم که یک تنه و با صبوری مقابل مظهر استبداد و اختناق و سرکوب دوران، یعنی محمدرضا شاه ایستاده و به جای عافیت گزینی در مقام مرجع تقلید در قم، رنج زیستن در غربت را ترجیح می داد، باشد که مسیر مبارزه بر ملت مسدود نشود. برای بسیاری از ما، امام یادآور آزادی بود که می بایست در فضای سیاسی کشور نصیبمان شود.  
از او جسارت را می آموختیم. حتی نفس تئوریزه کردن مباحث حکومت دینی در آن دوره جسارتی بود که می توانست به پایان بی عدالتی و اختناق منجر شود.  بسیاری از روشنفکران دینی در تئوری به این موضوع پرداخته، ولی در جنبه فقهی آن، آیت الله خمینی پیشقدم شد. اگر چه شاید می دانست در این مسیر با مشکلات فراوانی روبرو می شود و حتی پیش بینی می کرد که چند دهه بعد انتقادات زیادی را متحمل شود، ولی این تجربه ای مهم و حاصل تصمیمی بزرگ بود که اکثرت مردم از آن حمایت کردند و در کنار مشکلات، دستاوردهایی قابل تاملی نیز داشت.  
امام از جمله شخصیت های دوران است که تصمیمات بزرگی را در مقاطع حساس گرفت، چنانچه در زمینه فقهی آقای هاشمی رفسنجانی ایشان را صاحب 100 مورد نوآوری در فتاوا می داند. در عین حال در موضوعاتی که بسیاری در مقام فقاهت از آن دوری می کردند مانند فلسفه و عرفان امام جسورانه ورود کرده و نظریات خود را ارایه می داد.
اما ظرفیت شخصیتی امام خمینی به رغم ورود در همه این مباحث به گونه ای بود که انتقاد از خود و تاکید بر مقابله با هوای نفس را در کنار مقابله با دشمن بیرونی، همواره سر لوحه بیانات قرار می داد. بدون پروا به مسئولین درباره هوای نفس و جاه طلبی هشدار می داد و درباره خود، تا پای رنجاندن نماینده اول مردم تهران در مجلس شورای اسلامی پیش چشم میلیون ها نفر بیننده تلویزیون پیش رفت؛ آنگاه که فخرالدین حجازی در قالب شعر به مداحی امام پرداخت و با مخالفت تند و صریح ایشان مواجه شد. امام مدح گویی و به کار بردن ادبیاتی این چنین را سبب تخریب روحی و آثار منفی در افراد گوشزد کرد.
از اتفاقاتی که در دوره ما رخ داد، تعطیلی تفسیر سوره حمد توسط امام بود که از تلویزیون پخش می شد و با علاقه آن را دنبال می کردیم. وقتی به امام گفتند دیگر صاحب نظران تفاسیری دارند ولی دسترسی به صدا و سیما برای انعکاس نظرات آنها وجود ندارد، ایشان جلسات تفسیر خود را قطع کرد. این کار نشان داد که امام با انحصار به هر شکلی مخالف است.
همچنین «تغییر» و «اصلاح» در سیره آیت الله خمینی مذموم نبود و مثال آن تحولی است که نسبت به حضور اجتماعی زنان در نظرات خود بروز دادند. یعنی پس از نظراتی که  در سال 42 در چارچوب انتخابات انجمن های ایالتی و ولایتی نسبت به زنان مطرح شد، در چرخشی آشکار در دوران انقلاب و پس از آن طی دوران حیات خویش در جمهوری اسلامی بر حضور فعالانه و موثر زنان در همه عرصه های سیاسی اجتماعی و حتی اقتصادی و صنعتی با وجود مخالفت های جدی برخی علمای سنتی پافشاری کرد. ایشان هرگز با طرح هایی مانند جداسازی زنان و مردان در دانشگاهها موافقت نکرده، بلکه با آن مقابله نمود.
از دیگر نکات برجسته ای که برای نسل ما جذابیت داشت، مخالفت امام با خرافات و واپسگرایی، هم در اندیشه و هم در رفتارها بود که مثال های زیادی برای آن وجود دارد. در واقع امام با هر گونه سوء استفاده از اعتقادات مردم و تحمیق آنها مقابله می کرد. دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی اخیرا در جایی نقل کرده که امام نه تنها در مورد مجتهدین بلکه در مورد طلاب هم گفته بودند طلبه ای که معانی قرآن و روایات را می فهمد نباید تقلید کند. بلکه باید زحمت بکشد و حکم خدا را بفهمد.
این تلقی امام می تواند دارای مصادیق گسترده ای در جامعه ای باشد که امکانات فراوان برای تعالیم اسلامی دارد و تفکر و اندیشه را جایگزین اطاعت کورکورانه کند.
جسارت امام در بازنگری احکام فقهی مانند حرمت موسیقی و شطرنج و پرداختن به موضوعات جدید (مستحدثه) مانند مباحث تنظیم خانواده یا بیمه پیشقدمی او در این زمینه بوده است.
امامی که ما شناختیم دارای نگاهی پیشرو بود و البته در بعضی موضوعات هم شاید فرصت نیافت ابهامات را برطرف کند یا با تکیه بر تجربیات و عبرت های به دست آمده به بازنگری در نظریات و دیدگاههای خود بپردازد.
متاسفانه جنگ 8 ساله ای که به ایران تحمیل می شد و فعالیت های گروههای تروریستی عواملی مهمی در رادیکال کردن فضای اجتماعی پس از یک انقلاب گسترده سیاسی بود و امکان اعتدال بخشی بیشتر را از امام گرفت. فضای رادیکال به طور قطع مانع دستیابی به برخی هدف هایی بود که انقلاب اسلامی مد نظر داشت. امام تلاش خود را برای کاهش آسیب ها انجام داد و سپردن تصمیمات به نهادهای برخاسته از مردم مانند مجلس که بسیار از سوی ایشان صورت گرفت، موید این امر است.
بنابراین برای قضاوت عادلانه و به دور از پیش داوری ها باید تاریخ را بی طرفانه مرور کرد و حوادث و تصمیمات را در ظرف زمانی خود دید و با عبرت از گذشته راه هر گونه رادیکالیسم را در مسیر ملت مسدود کرد. 

Tuesday, May 29, 2012

فریده ماشینی و جستجوهایش

فریده ماشینی را بیش از هر جا در مجالس قرآنی دیده ام و همواره در حال کند و کاو و پرسش و پاسخ. شاید جستجوگری بیش از هر صفتی به او بیاید.

چند ماه پیش که در گردهمایی فصلنامه فرزانه برای تقدیر از خانم منیر گرجی و خودش یعنی فریده برگزار شد، می گفت: «از 14 سالگی در کلاس های قرآن خانم گرجی حضور یافتم و تلاش کردم محققانه هم حضور یابم. از همان اولین جلسات این جمله ایشان در ذهنم نقش بسته که چقدر سخته از قرآن گفتن. مطالب خانم گرجی به روز بود و همواره جوششی درونی داشت. این نبود که سخنی بگویند و از آن بگذرند، بلکه دائما به مطالب جدیدی می رسیدند و برگی دیگر از مفاهیم قرآن را ورق می زدند».
... به واقع فریده شاگرد ممتاز خانم گرجی است. همواره با الهام از قرآن کریم بر مسایل اجتماعی و به خصوص مسایل زنان تمرکز کرده و مطالعات و مقالات متعددی بر محور توسعه و پیشرفت جامعه زنان مسلمان داشته است.
فریده صوت خوشی هم دارد و شنیدن ادعیه با صدای او بسیار زیباست ... اما با این توصیفات، تصویر یک خانم صرفا مذهبی در ذهنتان ایجاد نشود. فریده زنی روشنفکر است و در نشست های علمی و مباحث علوم انسانی همواره به عنوان یک اندیشمند مطرح بوده است ...  او را به واقع می توان یک روشنگر دینی دانست ... او حالا با بیماری سختی دست و پنجه نرم می کند ... دعای خوبان همراهش باد ...

Thursday, May 3, 2012

در تکریم علم و آزاد اندیشی

روز معلم كه مناسبت بزرگداشت تلاشگران عرصه دانش و پژوهش است، پس از انقلاب با شهادت آيت الله مطهري نامگذاري و بهانه اي شد براي پرداختن به موضوعی که به جای خود پردامنه و پر حاشيه است.
مرتضی مطهری را بسیاری از صاحب نظران از جمله روحانیون، به عنوان شخصیتی صاحب اندیشه، متفکر و پیشرو می شناسند و شاخصه این نوع برداشت، استقبال او از تعامل با منتقدان و مخالفان است. استاد مطهری تفکر فلسفی و روش رئالیسم را در حالي دنبال مي کرده كه به بررسی تطبیقی و علمی تاریخ، ادبیات و مسائل اجتماعی اعتقاد داشت. او در دوران رژیم پهلوی و نیز در زمان کوتاهی که پس از انقلاب زیست، در میدان مباحثه با مخالفین یا غیرمتدینین از اسباب استدلال و منطق و نه تکفیر و اجبار - استفاده می کرد.
شهید مطهری به آزاد اندیشی اعتقاد داشت و آن را برای جامعه لازم مي دانست، تا آنجا که حتی در مقام یک روحانی با مجله زن روز قبل از انقلاب وارد مباحثه  ای منطقی و محترمانه شود و طرف مقابل را به  رسمیت بشناسد. از سوی دیگر شاهد گفتگوهای او با فلاسفه دوران یا آزاداندیشانی چون دکتر علي شریعتی بودیم. وسعت ديد مطهری در مواجهه با پرسشگران، برای ما جوانان آن روزگار، نشانگر خط مشی صبورانه شنیدن و تحمل صدای نقادی و پژوهش برای کشف حقیقت بود؛ و شهادتش را در ماههای اولیه پیروزی انقلاب، بهایی می دانستیم که برای دستیابی به آرمان های بلندش پرداخت.
اکنون اما در سالروز آن شهادت و روز معلم، چشم در راه مشی تحمل و شنیدن صدای نقد و پژوهش بی طرفانه مانده و از یاد نبرده ایم که روز معلم  به نام معلمی متفکر و آزاداندیش و الگویی برای تلاشگران عرصه دانش نامگذاری شده است.  
در واقع مشی مطهری و نگاه امام(ره) به حادثه شهادت ایشان حاکی از خط مشي بود که جمهوری اسلامی می بایست در عرصه علم اندوزی مدرسه، دانشگاه و حوزه دنبال کند. در این رویکرد بی شک به فضای آزادی اندیشه به عنوان پشتوانه ای برای آموزش و پژوهش نگاه می شد. مطهري و بسياري از اصحاب علم هم دوره او مانند دكتر شريعتي، نقشه راهي را ترسيم كردند كه در آن تفكر و خِردگرايي نه تنها درعرصه دانش، بلكه در همه عرصه های زندگي مردم اصل قرار گیرد و آزاد انديشي و نقد، پشتوانه اي براي اصلاح و بهبود مستمر باشد.
به بیان دیگر اگر فضای مدارس، دانشگاهها و حوزه های ما - صرف نظر از اینکه چه رشته ای از  علوم طبیعی، مهندسی يا علوم انساني را پوشش می دهند   فاقد آزاد اندیشی و امکان طرح سئوال و تعامل با منتقدان یا شنیدن صداهای متکثر و متنوع باشد، عرصه علمی با خمودی و دلسردی نیروها و سرمایه های علمی روبرو شده و در عمل فضای ذهنی و روانی مناسب برای دانش اندوزی و رشد علم فراهم نمی شود. واقعیت این است که تاکید برای دانش افزایی بدون معرفت طلبی یا تاکید بر اسلامی و ارزشی شدن فضای مدرسه و دانشگاه با نگاه یکسویه بسته و محدود امکان پذیر نیست. در چنین روندی عملا بهره وری محیط های علمی، اشتیاق دانشجویان و اساتید و خلاقیت دانش آموزان و معلمان رو به کاهش می نهد.
یکی از مولفه های مهم در ساخت نظریه ها و تولید علم به کار گرفتن خلاقیت و تفکر در فرآیند مطالعه و پژوهش است. چنانچه محیط علمی پذیرای نوآوری و خلاقیت نباشد و فضای روانی مساعد برای محقق فراهم نشود - تا با احساس امنیت کافی نظرات خود را مطرح کند-  حرکت علمی رو به رشد و بالندگي نخواهد گذاشت. این مسئله در بلندمدت به تولید علم و پیشرفت جامعه علمی صدمه خواهد زد. تعصبات و تنگ نظري ها ناقوس مرگ انديشه و اهالي آن را می نوازند و مجالي براي اظهار وجود آنان باقي نمي گذارند. در مقابل اما تامین فضای آزادی اندیشه، توجه به عزت نفس و کرامت معلم است.
البته در كنار آزاد انديشي، جريان آزاد تبادلات علمي از موئلفه هاي مهم رشد محسوب مي شود. علم و دانش مقوله اي بسيط و بهم پيوسته است، به طوري كه تعامل دو سويه براي همه طرفين معادله سبب هم افزايي و رشد دانايي شود. به قول معصوم (ع) زكات علم نشر آن است. خوشبختانه امروزه وجود اينترنت و دسترسي آزاد به شاهراههاي اطلاعاتي با هزينه اي اندك - که ثمره فن آوري های جديد است - به رشد علم کمک شایانی می کند. اما در عین حال زمزمه هايي درباره محدوديت قريب الوقوع دسترسي به اينترنت جهاني به گوش می رسد که نتیجه آن می تواند کُندی حرکت در عرصه هاي تخصصي و نیز دسترسي مردم به اطلاعات و دانش عمومي باشد.  از سوی دیگر مدتي است حساسيت ها در مورد تبادلات فكري و فرهنگي با دنيا افزايش يافته و مبادلات علمی گاه به خاطر تقابل رویکردهای متعصبانه مذهبی و گاه به دلیل فضاسازی رسانه های بیگانه و جنبه های امنیتی، مورد بی مهری قرار گرفته و منتفی و یا بسیار محدود شده است.
لازم به یادآوری نیست که مبادلات فکری و علمی برای محقق حکم خط حیات علمی را دارد. یعنی نمی توان برای دانش، محدوده ای قائل شد و می بایست علم و دانش را به صورت یکپارچه و جهانی در نظر گرفت و برای آن  برنامه ریزی کرد.
چندی پیش آقای دکتر غلامحسین دینانی در برنامه ای تلویزیونی به جریان خاتمه یافتن مباحثات هانری کوربن با علامه طباطبایی اشاره کرد که نمونه بارزی از وجود تعصبات و تنگ نظری ها، فشارها و مشکلات متفکرین است. 
هانری کوربن از بزرگ ترین فلاسفه اروپا به شمار می آید و آثاری ارزشمند درباره تشیع دارد که هر یک به چندین زبان ترجمه شده است. دکتر دینانی او را یکی از موثرترین شخصیت ها در معرفی تشیع به جهان معرفی و تاکید کرد که جلسات مباحثه برای هر دو شخصیت بسیار حائز اهمیت بوده است. اما افرادی پس از مدتی به دکتر دینانی می گویند که به علامه طباطبایی پیغام دهد ادامه مباحثه دیگر به صلاح نیست. علامه با شنیدن پیغام بسیار ناراحت می شود و می گوید این تنها فرصت من برای آشنایی با وضعیت فلسفه غرب است و عده اي حتی چنین جلساتی را هم نمی توانند تحمل کنند.
مواجهه علمی سید حسین طباطبایی و هانری کوربن شاید از مهم ترین وقایع علمی آن دوره و از موثرترین اقدامات در تعاملات میان فرهنگی معاصر محسوب می شود. این واقعه و نوع رویکرد علامه، بیانگر رویکرد پیشرو و عالمانه مبتنی بر توجه به بسیط بودن علم و دانش به عنوان مقدمه ای برای معرفت است. همچنین می تواند الگویی برای مراکز علمی و دانشگاهی و برای محققان و دانش پژوهشان معرفی شود تا با انجام تبادلات سالم فکری و علمی، امکان تضارب آرا و دیدگاهها و بالندگی علمی در محیط های علمی و پژوهشی فراهم شود. اگر چه نقشه راه علمي كشور با سر و صداي زياد به تصويب رسيده و به نظر مي رسد خط مشي هايي هر چند قابل تامل براي اين موضوع وجود دارد، ولي دو مؤلفه اصلي هنوز محقق نشده است. لازمه تحقق اين نقشه ابتدا وجود فضاي آزاد انديشي در محیط های علمی به دور از تعصبات و فشارها براي معلمان، اساتيد و دانش پژوهان و سپس امكان تبادل سالم و بی دغدغه در عرصه دانايي جهانی است. روش شناسی در موضوع رشد علمی برای کشوری مانند ایران که همواره ملاحظات فرهنگی و اجتماعی بر سیاست های علمی غلبه داشته، اهمیت فراوان دارد و شاید در شرایط حاضر شیوه ای برای خروج از فضای نامطلوب کنونی باشد. 
منتشر شده در روزنامه اعتماد 12 اردیبهشت

Monday, March 12, 2012

خاتمی، خاتمی است


این روزها سخن از «رای خاتمی» فراوان است؛ پر آوازه ترین رای انتخابات مجلس نهم. برخی معتقدند که سید محمد خاتمی با این کار قدرت جبهه اصلاحات را به نمایش گذاشت که تنها با یک رای می تواند معادله بازی را تغییر دهد. در عین حال خیل گسترده ای را به نقد خود بکشاند و در اثنای فضای سرد و یکطرفه سیاسی، گفتمان گرم و چندجانبه ای را به وجود آورد؛ فضایی که اصلاحات در آن با سعه صدر و بزرگ منشی پذیرای تندترین و تلخ ترین انتقادات باشد.
رای خاتمی این پیام آشکار را با خود داشت که اصلاح طلبان با پشتوانه مردمی خود حاضر به ائتلاف برای حل و فصل معضلات کشور و ترسیم آینده ای بهتر هستند. او نشان داد که به رغم تلاش بدخواهان برای وانمود کردن اینکه خاتمی و اصلاحات محلی از اعراب ندارند، نظرش مورد توجه و تعیین کننده است و بازتاب رای او نشان داد که اصلاحات زنده است.تجربه کاری با خاتمی برای من روشن کرده که باید در برابر تصمیمات او صبور بود، قضاوت عجولانه نکرد و صداقت او را باور داشت. چرا که خاتمی در دشوارترین شرایط، جز این با مردم عمل نکرد. خاتمی همواره یک اصلاح طلب اهل مفاهمه و گفتگو و مدارا بوده است. او به گفتگو به عنوان راهکار برون رفت از بحران ها، سوءتفاهم ها و اشتباهات نگاه می کند. خاتمی به عنوان یک مصلح اجتماعی و سیاسی هرگز به انسداد سیاسی و جاده یکطرفه اقتدار قائل نبوده و در تصمیماتش گاهی فردی را می توان مشاهده کرد که متعلق به آینده است.
با شناختی که از خاتمی دارم مطمئن هستم به پشتوانه تحلیل عمیق و همه جانبه از شرایط کشور و نیت خیر، تصمیمی گرفته که به همگرایی نیروهای دلسوز ایران و انقلاب و حذف بدخواهان خشونت طلب از معادلات کنونی، نزدیک تر است. خاتمی ثابت کرده دغدغه هایش کمتر از دل نگرانی های دیگر فعالین و تلاشگران عرصه پیشرفت کشور نیست. در این میان اگر افراد یا گروههایی تصور می کنند با اوج گرفتن انتقادات جبهه اصلاحات بعد از انتخابات 88 و افزایش بی سابقه فشارها و جفاها بر آن، جریان اصلاحات از انقلاب اسلامی عبور کرده است، اشتباه کرده اند. چرا که چنین برداشتی از مواضع و خط مشی ایشان طی این دوران دریافت نمی شود. ضمن اینکه خاتمی از درد مردم و رنج ها و آسیب های وارده به آنها دور نبوده و ارتباطات خود با طیف های متنوع مردم و سیاسیون حفظ کرده است.
خاتمی در لحظه رای دادن به یقین دستاوردهای کشور و حرکت های مثبت در عرصه های علمی، فرهنگی، صنعتی و هنری را به خصوص در سال های قبل از دولت نهم و دهم، در کنار همه لغزش های غیرقابل توجیه به یاد داشته است. خاتمی هزینه های سنگین انقلاب اسلامی، شهدای انقلاب و دوران جنگ تحمیلی را هنگام انداختن رای پیش چشم داشته، چنانچه جفای به این آرمان ها و ارزش های والای اخلاقی را نیز از سوی جناح ها و گروههای مدعی، می دیده است. خاتمی در هنگامه رای، رنج و تلاش ملت ایران برای رسیدن به قله های رشد و پیشرفت را حس کرده و از طرفی تلاش عده ای برای مصادره همه عظمت ایران و انقلاب را به نام خود،دیده است. خاتمی هجمه های سنگین آمریکا و اسرائیل و هم پیمایانشان و بیش از 45 پایگاه نظامی آنها را در همسایگی ایران، در کنار دیپلماسی ناموفق کنونی می دید. خاتمی می دید که مردم را به عنوان تهدید خارجی به وحدت می خوانند، در حالیکه احترام به کرامت ذاتی انسان ها و عقاید و حقوق آنها وحدت بخش تر و اقتدارآور تر بود.
خاتمی به هنگام رای دادن، عوارض بلند مدت انسانی، اقتصادی و اجتماعی دخالت و اشغال نظامی را در عراق و افغانستان می دید؛ او نتایج بهار عربی یا بیداری اسلامی - هر کدام که بنامیم - را مرور می کرد وبه عوارض خشونت ها و جنگ های داخلی به ویژه در جوامع اسلامی واقف بود که تصمیم به حفظ خط مشی اصلاح طلبانه و معتدل خود گرفت.
خاتمی آرزوی ایرانی آباد و مستقل برای همه ایرانیان، حتی تندروها و مخالفینی را در سر دارد که بارها به او جفا کردند؛ چه آنانی که دین را سخت گیرانه تلقی می کنند و چه آنانی که دین را سهل و آسان می گیرند. خاتمی معتقد است همه باید روزی در کنار یکدیگر با رعایت حقوق همه انسان ها و بدون نیاز به حذف یا تخریب رقیب زندگی کنیم. خاتمی برای رسیدن به چنین روزی رای داد.
 انسان ها و به ویژه شخصیت های سیاسی را نمی توان با یکدیگر مقایسه کرد. هر انسانی رسالت منحصر به فرد خویش را دارد. گاهی صحنه زندگی مانند صحنه شطرنج است و در مبارزه همه بازیگران سرباز نیستند؛ چنانچه همه وزیر نیستند، بلکه هر کدام نقش خود را در این مصاف بازی می کنند. گاهی تصور می شود همه باید یک نقش را ایفا و مانند هم عمل کنند. در حالیکه شخصیت افراد و به خصوص رهبران سیاسی اقتضای دیگری دارد.
به علاوه، برخی انتظاراتی از خاتمی دارند که با مشی و تفکر او تناسبی ندارد. خاتمی نگفت که انتخابات را تحریم می کند یا از کسی نخواست که رای ندهد، بلکه او شرایطی را برای حضور جریان اصلاحات و فعالیت سیاسی این جبهه در انتخابات نهم مجلس مشخص کرد و بر سر آن ایستاد. در عین حال اقدام او در انداختن رای برای جمهوری اسلامی، به عنوان اقدامی غیرمترقبه برای جریان اقتدارگرا سبب خنثی سازی مخاطرات جدی، مجال برای شکستن انسداد و انحصار فضا و در یک کلام تجلی «صداقت خاتمی» شد. خاتمی، کسی که انحصارطلبان و خشونت طلبان تصور می کنند، نیست. خاتمی، کسی که بریدگان از انقلاب، می خواهند هم نیست. خاتمی، خاتمی است.
او در هر حال یک روحانی استثنایی است؛ چه از جنبه تربیت خانوادگی و چه مسیری که در زندگی اش پیمود. بنابراین نباید انتظار داشت که تصمیماتش مانند دیگران باشد. تصمیمات او از جنس دوران مسئولیتش در وزارت ارشاد یا دوران سخت ریاست جمهوری اش است که همواره گفت «زنده باد مخالف من».

Monday, February 27, 2012

«پیوندها در «جدایی نادر از سیمین


فیلم جدایی نادر از سیمین به دلیل دستیابی به بهترین جوایز جهانی سینما به ویژه جایزه اسکار بی تردید نقطه عطفی در مسیر هنر و فرهنگ ایرانی است، اما این تنها مزیت آن نیست. جدایی نادر از سیمین مزیت های دیگری هم دارد؛ آن هم در عصر شعارهای بی عمل. سال هاست که از تقدس خانواده و ضرورت تلاش برای تحکیم آن می گوییم. اما همواره شاهد افزایش روند طلاق بوده ایم. کارهای زیادی انجام شده؛ از وام های ازدواج تا عروسی های دست جمعی و ایجاد محدودیت های قانونی بر سر راه طلاق های آسان. اما آیا هرگز توانستیم به زیبایی آنچه در فیلم جدایی نادر از سیمین دیدیم به اهمیت خانواده و روابط انسانی بپردازیم؟ در کدام پیام اینچنین غیرمستقیم و بلکه از مسیر ضد آن، دل مخاطب برای از هم پاشیده شدن خانواده  به درد آمده است؟  
 آنچه از عشق و محبت میان یک پدر و یک پسر و در سخنان بی کلام آنها می گذرد، آنچه از کشش یک زوج به یکدیگر در تلاطم سختی ها و اختلافات احساس می شود، آنچه در رابطه مسئولانه و پر محبت یک پدر با دخترش دیده می شود و احساس ناخوشایندی که در از بین رفتن یک جنین وجود دارد، بهترین شاخص های احساسات انسانی و معنویست. به خصوص که اینها همه در دایره تقبیح یک «دروغ» به تصویر کشیده می شود. تصویری که ثابت می کند «دروغ» بزرگ ترین آفت خانواده و اجتماع و سبب تباهی همه دستاوردهای زندگیست.  
ای کاش دست اندرکاران فرهنگی جامعه ما به جای تجزیه و تحلیل های موافق با نظرات و مقتضیات روز خود، به راز موفقیت این فیلم بیاندیشند: جدایی نادر از سیمین فیلمی در «تحسین روابط و احساسات پاک خانوادگی و انسانی» و در «تقبیح دروغ و مصلحت اندیشی» است. همین فرمول که خالصانه و البته با بهره مندی از فنون هنری و سینمایی به کار گرفته شده، آن را به حق تا کسب جایزه اسکار بالا برد. چرا که این فرمول فرهنگی و متناسب با فطرت انسانی و زبان مشترک همه جوامع است.
اصغر فرهادی بی شک استاد تعلیق است. تعلیق در آثار دیگرش مثل «چهارشنبه سوری» و «درباره الی» هم استادانه به کار گرفته شده است. اما در جدایی نادر از سیمین به اوج رسیده و مخاطب را در طوفانی از راستی و ناراستی، دارایی و نداری، با وجدانی و بی مسئولیتی، واقعیت و دروغ، عشق و نفرت، ترحم و سنگدلی آنقدر معلق نگه می دارد که همه وجودش در عطش رسیدن به «حقیقت» بیتاب شود. آنگاه در می یابد که اگر پای یک «دروغ» در میان نبود، انسان ها در ورطه های هولناک بدی، سختی و رنج در نمی غلتیدند.
فرهادی همچنین تمرکز به جا و زیبایی بر عواطف و روابط انسانی دارد. او از این روابط و نیز هنر تعلیق چنان بهره می برد که برای صعود آثارش نیازمند بکارگیری دو عنصر رایج «خشونت» و «سکس» بمنظور نشاندن مخاطب بر صندلی های سینما نیست.علاوه بر اینها، فیلم جدایی نادر از سیمین ویژگی مهم دیگری نیز دارد؛ این فیلم در میان همه اختلاف ها، تقابل ها و تفاوت دیدگاهها در درون جامعه ما و نیز میان ما و سایر جوامع، عنصر وحدت آفرین، نقطه مشترک و سبب پیوند ایران با جامعه جهانی شده است. جدایی نادر از سیمین، جشنواره فجر را با جوایزی که از آن خود کرد به جشنواره های منطقه ای و بین المللی پیوند زد و تا اسکار به پیش رفت. پیوندی که در سخنان اصغر فرهادی هنگام دریافت تندیس اسکار به خوبی بیان شد و نشان داد برای معرفی توان و قدرت یک ملت راههای بسیاری وجود دارد.
این افتخار و موفقیت را به آقای اصغر فرهادی و همکارانش در این فیلم، به جامعه سینمایی کشور و همه ایرانیان سرفراز تبریک می گویم.

Monday, February 20, 2012

همت فراجناحی

در فضاي سياسي و اجتماعي كه جبهه قدرت سعي می کند به هر نحوي رقيب را از صحنه دور سازد تا بتواند امور را بدون دغدغه به دست گيرد و در شرايطي كه ساختارهاي اخلاقي براي حفظ حرمت افراد و ممانعت از تهمت و تخريب، ناكارآمد می شود، نگاههاي متفاوت و منتقد مجالی نمی یابند. حذف يا كمرنگ شدن حضور زنان در عرصه قدرت مانند تلاش براي حذف منتقدان و اصلاح طلبان نتيجه انحصار طلبي مردان قدرت و كاهش فضاي مشاركت و همدلي و نشاط در عرصه سياسي بوده و شايد درگذشت خانم مريم بهروزي - بانوي فداكار و مبارز كه عمري در خدمت به كشور و انقلاب و تلاش براي بهبود وضعيت زنان سپري كرد - فرصتي برای مرور مناسبات قدرت ميان زنان و مردان و اصلاح طلبان و اصول گرايان باشد.
خانم بهروزي معتقد بود در عرصه حقوق زنان و تحقق شاخص هاي اسلامي و آرمان هاي انقلاب هنوز راه زيادي داريم. با خانم بهروزي اولين بار در سال 1374 در خلال سفر كاري به هند به مناسبت ولادت حضرت زهرا(س)  آشنا شدم. آنجا در قبال پرسش ها و سؤالات كنجكاوانه بانوان هندي، خانم بهروزی سعی داشت نگاه شرعي و در حين حال مترقيانه اي را از جايگاه و حقوق زنان در اسلام ارائه دهد.
بعدها چند نوبتی در آستانه انتخابات مختلف، به عنوان نمايندگان زنان اصولگرا و اصلاح طلب با هم مناظره راديويي داشتیم. در خلال آن مناظرات مشخص مي شد که ما اشتراكات فراواني در عرصه حقوق زنان و باورهاي ديني و انقلابي داريم و البته تفاوت ديدگاههاي غير قابل انكاري نیز وجود داشت.
خانم بهروزي كه برای پیروزی انقلاب اسلامی تلاش فراواني کرد و از باسابقه ترين زنان سياسي به شمار می رفت، نه تنها از گفتن مشكلات و نقد شرايط، بلكه از همنشيني با منتقدين و اصلاح طلبان - در شرايطي كه فضاي تخريب، اتهام و بي اخلاقي علیه آنان بيداد مي كرد ابایی نداشت و بناي همدلي و همكاري با همه نيروهاي معتقد به انقلاب و قانون اساسي را می گذاشت.
او طی دوره ای که نمايندگي مردم در مجلس را بر عهده داشت و نیز پس از آن، براي اصلاح قوانين مرتبط با زنان و خانواده پيشقدم بود. شايد بعد از مجلس ششم كه بيشترين دستاوردها را در اين زمينه ها داشت، می بایست خانم بهروزي و همكارانش را در زمره تلاشگران موفق در اصلاح قوانين و نگرش ها نسبت به زنان در چارچوب شرع مقدس دانست.
در سال 85 وقتی در مراسم افطاری ماه مبارك رمضان، جمعي از بانوان اصلاح طلب پيشنهاد تشكيل ائتلاف اسلامي زنان را با دو هدف «همگرايي براي پيشبرد اهداف مشترك زنان و بهبود وضعيت آنان» و «همدلي براي استفاده از تدابير زنان در مسیر همكاري همه طيف ها براي آينده كشور» مطرح کردند، خانم بهروزی با خوشرویی از آن استقبال كرد. این پیشنهاد مورد استقبال همه گروههاي اصلاح طلب و نیز اصولگراي معتدل و ميانه رو قرار گرفته و البته با مخالفت برخي گروههاي تندرو و حامي دولت مواجه شد.
ائتلاف اسلامي زنان طي اين سال ها با وجود دشواري ها و محدوديت ها، جلسات متعددي برگزار کرد. این ائتلاف با اعلام مواضع، تلاش هايی جدي برای ممانعت از تصويب بندهایي از قانون حمايت خانواده كه چند همسري را ترويج مي كرد، انجام داد و جلساتي نیز با مراجع قم و شخصيت هاي سياسي برگزار کرد.
مرحوم خانم بهروزي در سال های اخیر به خاطر تشكيل جلسات ائتلاف و همنشینی با اصلاح طلبان مورد آماج حملات برخي هم طيفان افراطي خود قرار گرفت. او و بسياري از اصولگرايان معتدل در شرايطي كه تهمت و تخریب بر فضای کشور غلبه کرده و گروههاي سياسي رقيب (‌متعلق به اكثريت مردانه) نمی توانستند هيچگونه ارتباطي برقرار كنند، طي نشست هاي ائتلاف اسلامی زنان، صبورانه به درد دل ها و انتقادات مطروحه از طرف مقابل گوش دادند. ایشان حتی پس از انتخابات به دليل برگزاري جلسه ائتلاف با آقاي مهندس باهنر و طرح برخي جفاهايي كه به خانم هاي اصلاح طلب رفته بود، از فشارها و تهمت ها بی نصیب نماندند. در اين شرايط دشوار خانم مريم بهروزي شجاعانه ضمن پايبندي جدي به اصول و ارزش هاي اصيل انقلاب، به اصل انتقاد پذيري و حفظ حقوق و حرمت منتقدان اعتقاد داشت که خود الگويي از سياست ورزي اخلاقي در فضاي رواج بي اخلاقي ها بود. همین شجاعت و نقش راهبردي او توانست با وجود مخالفت ها و يكسونگري ها، راه ارتباط و مفاهمه با اصلاح طلبان و منتقدان را باز نگهدارد و مدلی براي سياست ورزي سالم،‌ كاهش شكاف ها و فاصله ها و نیز ائتلاف نيروها پايه گذاري كند.
 ضايعه درگذشت اين بانوي بزرگوار را به مردم شريف به ويژه بانوان ايراني تسليت مي گويم.

این مطلب امروز در روزنامه اعتماد منتشر شده است.

Sunday, February 19, 2012

اعلامیه ائتلاف اسلامی زنان برای درگذشت مرحوم مریم بهروزی

انا لله و انا الیه راجعون

خبر درگذشت بانوی فداکار و مبارز خانم مریم بهروزی، اگر چه به دنبال بیماری طولانی ایشان بود، ولی ناباورانه از راه رسید.
مریم بهروزی علاوه بر سالیان متمادی مبارزه برای پیروزی انقلاب اسلامی و تثبیت نظام جمهوری اسلامی، در جایگاه نمایندگی مردم در مجلس شورای اسلامی، تلاش های خستگی ناپذیری را برای بهبود وضعیت زنان از طریق اصلاح قوانین و سیاست ها دنبال کرد. ایشان به ویژه در سال های اخیر به عنوان یک بانوی شاخص اصولگرا برای اصلاح نگرش ها و رفع تبعیض های ناروا نسبت به زنان و پیشبرد وضعیت زنان با همراه کردن بانوانی دیگر از این طیف، در کنار بانوان اصلاح طلب نسبت به تشکیل «ائتلاف اسلامی زنان» مبادرت ورزید. این اقدام ضمن گسترش همفکری، تعمیق همدلی و ایجاد مدلی در جهت تفاهم بین تفکرات مختلف و جناح های سیاسی که با محوریت موضوع زنان انجام گرفت، الگویی برای سیاست ورزی سالم مبتنی بر مردمسالاری دینی و مدیریت در جهت منافع عامه مردم و جامعه زنان محسوب می شود.
مرحوم مریم بهروزی با پای بندی به اصول دینی و شرعی و تکیه بر اجتهاد مستمر، فقه پویا، نگرش نظام مند به مسائل زنان و خردورزی، با وجود کج فهمی ها، تنگ نظری ها و تحجرگرایی های فراوان در عرصه مسایل زنان، همواره برای گسترش جایگاه والای اسلامی زنان و تثبیت نگاهی پیشرو و مترقیانه، صبورانه تلاش های فراوانی به خرج داد.
متاسفانه جامعه سیاسی کشور و نیز جامعه زنان، انسان شریفی را از دست داد که می توانست علاوه بر کم کردن مشکلات زنان و خانواده ها، همدلی را در جامعه افزونی بخشد و به کاهش شکاف ها و فاصله ها و ائتلاف نیروها کمک کند.
با آرزوی علو درجات برای ایشان، «ائتلاف اسلامی زنان» این ضایعه را به همه دوستداران انقلاب اسلامی و بانوان شریف ایران تسلیت می گوید.
                                                                                              ائتلاف اسلامی زنان
سی ام بهمن ماه 1390    

Sunday, January 22, 2012

بزرگداشت دو بانو؛ استاد منیر گرجی و خانم فریده ماشینی

یکی دو هفته پیش اتفاق مهمی افتاد. مراسم بزرگداشت استاد منیر گرجی و خانم فریده ماشینی دو بانوی قرآن پژوه با حضور جمعی از محققین و نویسندگان برگزار شد. 
آرزو کردم ای کاش می شد در سطحی وسیع تر به رواج تفکراتی این چنین اقدام کرد که جامعه به  ویژه اقشار جوان سخت تشنه اند و پر سوال، اما بی پاسخ ... 
خبر مراسم را عینا از شبکه ایران زنان در اینجا قرار می دهم. 

به آیات قرآن فکر کنید و به نقش زنان در جریان های تاریخی توجه کنید                        
بزرگداشت استاد منیر گرجی مدرس قرآن کریم و خانم فریده ماشینی محقق مسایل زنان و پژوهشگر قرآنی طی مراسمی با حضور جمعی از شاگردان ایشان و تعدادی از بانوان محقق، نویسنده و مترجم برگزار شد.  
در این مراسم خانم دکتر معصومه ابتکار عضو شورای اسلامی شهر تهران ضمن تقدیر از استاد منیر گرجی، یادآور شد: خانم گرجی مدرس بانوانی بودند که پیشتاز حرکت فراگیر انقلاب اسلامی شدند.
وی افزود: ما متوجه هستیم که سر منشا خیر و برکت در جامعه ایرانی شخصیت های بزرگواری چون خانم گرجی هستند و اگر موفق می شدیم به راهی که اینان تاکید داشتند برویم امروز بسیار جلوتر بودیم و از این بابت شرمنده ایم. 
خانم ابتکار اظهار امیدواری کرد که خداوند به عمر خدمات قرآنی خانم گرجی برکت دهد تا همچنان سال های سال از وجود پر برکت ایشان بهره بریم و بیان این بانو زیباترین پیوند ها را میان قرآن کریم و نسل جوان برقرار می کند.
وی خاطر نشان کرد: هر جه می گذرد بیشتر متوجه می شویم مبتلا به بلاهایی هستیم که قرآن کریم می تواند چاره ساز آنها باشد، اما متاسفانه به قرآن در حد قرائت آن بها داده شده و از عمل به آیات اخلاقی و انسانی آن هر روز بیشتر فاصله گرفته و می گیریم.
این استاد دانشگاه تاکید کرد: در این حال خانم گرجی چراغ و مشعل قرآن را زنده نگهداشته اند و این برای جامعه زنان ایرانی که عمیقا به مفاهیم قرآنی باور دارند و امروز با چالش ها و پرسش های زیادی از طرف جوانان روبرو هستند باعث خشنودی است. امیدوارم که بتوانیم راهمان را از میان تاریکی ها باز کنیم.
دکتر ابتکار همچنین با اشاره به تلاش های محقق و پژوهشگر مسایل زنان، خانم فریده ماشینی گفت: این مراسم شاهد قدردانی از شخصیت دیگری نیز هست. فریده ماشینی که از  زمان دانشجویی از چهره های شاخص به شمار می رفته و از دانشجویان مسلمان پیرو خط امام بوده، بعدها در عرصه پژوهشگری به ویژه در مسایل زنان درخشید و البته همواره یکی از بهترین شاگردان خانم گرجی به شمار می رود که راه ایشان را در تحقیق و بیان مباحث قرآنی پی گرفته است. 
این عضو شورای شهر تهران افزود: به پشتوانه حضور بانوانی چون خانم گرجی و خانم ماشینی همواره می توان به آینده امیدوار بود. 
در این مراسم خانم زهرا شجاعی با ذکر خاطره شاگردی خانم گرجی در مدرسه علوی از سال 1347 گفت: در اولین جلسه درس دینی خانم گرجی به نظرم آمد که ایشان با سایر خانم های مبلغ دینی تفاوت بسیار دارند.
وی تاکید کرد: ارزش کار انسان ها با توجه به فضا و شرایط فرهنگی و سیاسی وقت مشخص می شود. ما در دوران اختناق بودیم و سخنان خانم گرجی ارزش ویژه ای داشت. آن سال ها حتی خانواده های مذهبی از فرستادن فرزندانشان به مدرسه ابا داشتند و میزان باسوادی زنان 25 درصد بود. اما در چنین جامعه ای به یک باره زنان سیل وار در صحنه های سیاسی و اجتماعی و تظاهرات حضور می یابند. بی شک در این فضا، جلسات قرآن خانم گرجی تاثیر بسیار زیادی داشت. 
خانم شجاعی یادآور شد: خانم گرجی مرتب به خاطر محتوای سخنرانی هایشان در حسینیه فاطمیون از سوی نیروهای امنیتی رژیم تهدید می شدند، ولی نمی ترسیدند و به روشنگری ادامه می دادند. البته جلسات ایشان به تهران محدود نمی شد و به شهرهای مختلف می رفتند.
وی با اشاره به نمایندگی خانم گرجی در مجلس خبرگان قانون اساسی گفت: پس از انقلاب، شجاعت و جسارت ایشان در مجلس خبرگان قانون اساسی، درباره وضعیت زنان در قانون اساسی تداوم پیدا کرد. اگر به متن مذاکرات مجلس خبرگان مراجعه کنیم به تلاش ایشان برای حفظ حقوق زنان پی می بریم.
خانم شجاعی گفت: اما باید اعتراف کنیم که برای خانم گرجی شاگرد خوبی نبودیم و نتوانستیم آنچنان که باید در بسط و گسترش افکار و توانایی های ایشان نقش آفرینی کنیم.
وی با اشاره به تلاش های خانم فریده ماشینی، تاکید کرد: خانم ماشینی شاید یکی از 10 شخصیت برجسته ای باشد که پس از انقلاب در حوزه زنان چه با قلم، چه با زبان و چه در عرصه مدیریتی، هر جا که نیازی به حرکت و تلاش بود حاضر شده  است. فریده ماشینی تلاش کرده میان نسل جوان با کلام قرآن ارتباط برقرار کند و یک تنه به عنوان شاگرد خانم گرجی نقش آفرینی داشته است. امیدواریم نه تنها زنان ایران بلکه زنان جهان اسلام بتوانند از فکر واندیشه اش بهره مند شوند.
خانم فریده ماشینی در این مراسم ضمن تشکر از حضار، با اشاره به تاثیر کلام و افکار استاد گرجی در جامعه زنان مسلمان ایران، گفت: شاگرد باید بتواند از استادش قدردانی کند. رابطه خانم گرجی با شاگردانش مادرانه و دوستانه بود.

وی افزود: از 14 سالگی در کلاس های قرآن خانم گرجی حضور یافتم و تلاش کردم محققانه هم حضور یابم. از همان اولین جلسات این جمله ایشان در ذهنم نقش بسته است که: «چقدر سخته از قرآن گفتن». مطالب خانم گرجی به روز بود و همواره جوششی درونی داشت. این نبود که سخنی بگویند و از آن بگذرند، بلکه دائما به مطالب جدیدی می رسیدند و برگی دیگر از مفاهیم قرآن را ورق می زدند.
در بخش پایانی این مراسم و پس از سخنان تعداد دیگری از حضار، استاد گرجی با تشکر از حاضرین گفت: فرزندانم را امروز دیدم و خدا را صد هزار بار شکر کردم که به برکت وجود فریده جان اینجا آمدم و حالا خانم هایی را در این جلسه می بینیم که موحد هستند و در مقابل کسی گردن کج نکرده اند.  
استاد گرجی با یادآوری ایام حسینی و حرکت کاروانی که زنان راهبر آن بوده اند، گفت: دوستان مطالبی گفتند و برای من جای سخنی باقی نمی ماند جز اینکه «به کتاب خدا فکر کنید». مشروح سخنان خانم گرجی به شرح زیر است:
در سوره قصص بدترین و سخت ترین شرایط برای انسان ها بیان می شود. خداوند در این سوره می فرماید «إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِي الْأَرْضِ». فرعون بارها گفت «أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلَى». یعنی بارها گفت خدای بزرگتر شما منم. ولی گویی این آنقدر مهم نیست که در ارض علو کرده و خود را در زمین بزرگ تر از همه می داند. چرا؟ چون نتیجه بزرگ شمردن او بر روی زمین، تقسیم مردم و تفرقه بین آنها است؛ «جَعَلَ أَهْلَهَا شِيَعًا». این تفرقه یکی از مصیبت های بزرگ تاریخ بشریت است. «وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِيَعًا يَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً»؛ یک گروه را مستضعف کرده است. دقت کنید قرآن چه می گوید. به خاطر همین است که می فرماید «لَوْ أَنزَلْنَا هَذَا الْقُرْآنَ عَلَى جَبَلٍ لَّرَأَيْتَهُ خَاشِعًا مُّتَصَدِّعًا مِّنْ خَشْيَةِ اللَّهِ».
قرآن اگر بر کوه فرود می آمد آن را تکه تکه می کرد و آنچه را در درون کوه اعم از طلا و مس و دیگر ارزش هاست بیرون می ریخت. یعنی انسان به لحاظ ظرفیت دارای ارزشی بسیار بیشتر از کوه است. به علاوه آنکه «وَنَفَخْتُ فِيهِ مِن رُّوحِي». حالا آیا می شود قرآن بر ما نازل شود و ما تغییری نکنیم؟
بعد از اینکه می گوید «إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِي الْأَرْضِ»، می فرماید «وَنُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ»؛ ما تصمیم داریم مستضعفین زمین  نه فقط مستضعفین مدینه و کوفه و ...   را وارثان زمین قرار دهیم. توجه کنید، اینها قصه نیست، اینها قرآن است. «وَنُرِي فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا مِنْهُم مَّا كَانُوا يَحْذَرُونَ»، نشان بدهیم تا فرعون و هامان و لشگریانش ببینند.
درباره آیات قرآن تفکر کنید و نقش زنان را در جریان های تاریخی و بنیانگذاری ها ببینید. همیشه گفته ام که کنار ننشینید، چرا که کسی نمی تواند کار شما را انجام دهد.
چرا به مادر موسی وحی می شود، مگر مردی نبود که موسی را نجات دهد، «وَأَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ وَلَا تَخَافِي وَلَا تَحْزَنِي إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ» این جمله را به چه کسی می گوید؟ به زنی که درخانه فرعون یک کنیز است. می فرماید: ما این بچه را به تو برمی گردانیم و او را از مرسلین قرار می دهیم.
مریم را ببینید و مسیح را در دستان او؛ به جهان بگویید، به صاحبان ادیان بگویید که عیسی در دستان مریم می گوید: «قَالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتَانِيَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيًّا».
چرا در دستان مریم؟ مگر زکریا نیست؟   
همین طور ابراهیم با آن عظمتش می گوید: «رَّبَّنَا إِنِّي أَسْكَنتُ مِن ذُرِّيَّتِي بِوَادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ عِندَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِيُقِيمُواْ الصَّلاَةَ». پایه گذار کعبه یک زن است با بچه ای در آغوشش و در زمینی که یک قطره آب به دست نمی آید.
چرا اینگونه شد؟ جایگاه زنان کجاست؟
دو زن در کنار انبیایی مثل نوح و لوط به بیراهه رفتند. چرا چون زن شخصیتی مستقل است. حتی شوهران آنها که نبی بودند نتوانستند آنها را به راه بیاورند. در مقابل اینها آسیه را می بینیم که همسر فرعون است. در خانه فرعون است، ولی درباره موسی فریاد می زند «لَا تَقْتُلُوهُ»، حق کشتن این بچه را ندارید. در مقابل این فریاد کسی جرات نمی کند روی حرفش حرف بزند.
ما چرا تا به این حد کوتاه آمده ایم؟ در سوره تحریم می بینیم که در کنار دو همسر نوح و لوط، مریم را قرار میدهد. شکوه را نگاه کنید. من نمی دانم با کتاب خدا چه کرده اند که هر جا از زن می نویسند او را تخریب می کنند؛ زن یا مصرف کننده است، یا باید وابسته باشد و یا عقلش نمی رسد و باید تحت قیمومیت قرار گیرد.
سوره یوسف را بخوانید. زلیخا، زنی که در خانه عزیز مصر است و از نظر موقعیت اجتماعی کسی به حد او نمی رسد، بعد از اینکه دچار آن سقوط اخلاقی می شود، به اشتباهش اعتراف می کند: «قَالَتِ امْرَأَةُ الْعَزِيزِ الآنَ حَصْحَصَ الْحَقُّ أَنَاْ رَاوَدتُّهُ عَن نَّفْسِهِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الصَّادِقِينَ». زلیخا بانوی نخست مصر است، شوهرش هرگز اعتراف نمی کند که چه اشتباهاتی در مورد یوسف کرده، ولی زلیخا این را می گوید تا کشور از بین نرود.
آن زمان هنوز بانوانی مانند فاطمه و خدیجه و زینب الگوساز نشده بودند. اما قرآن کریم زنانی را به ما معرفی می کند تا نشان از شعور درونی زن بدهد. شما خانم ها بدانید، مواظب خودتان باشید و این نوع پیام را به جهان برسانید؛ نه فقط به مسلمانان بلکه برای یهودیان و برای مسیحیان.
خداوند به پیامبر بعد از جنگ احد دستور می دهد از اینها درگذر. می دانید چه کرده بودند؟ با این حال می فرماید: «فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللّهِ إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ». از همین گنهکاران بگذر و با آنها مشورت کن.
بعد می بینیم زنی مجوس قرن ها پیش در نهایت درایت و سیاست همین کار را انجام داده و قرآن مثالش را می آورد که «قَالَتْ يَا أَيُّهَا المَلَأُ أَفْتُونِي فِي أَمْرِي مَا كُنتُ قَاطِعَةً أَمْرًا حَتَّى تَشْهَدُونِ». او فرد اول مملکت است. بالاترین شخصیت سرزمین خود است، ولی می گوید تصمیم نمی گیرم تا با شما مشورت کنم. فقط حضرت سلیمان را نبینید. قرآن را با دقت و تدبر بخوانید.
بزرگان قوم به ملکه سبا می گویند ما لشگر داریم و می جنگیم «قَالُوا نَحْنُ أُوْلُوا قُوَّةٍ وَأُولُوا بَأْسٍ شَدِيدٍ وَالْأَمْرُ إِلَيْكِ فَانظُرِي مَاذَا تَأْمُرِينَ». اما پاسخ می شنوند: «إِنَّ الْمُلُوكَ إِذَا دَخَلُوا قَرْيَةً أَفْسَدُوهَا وَجَعَلُوا أَعِزَّةَ أَهْلِهَا أَذِلَّةً»؛ پادشاهان چون به شهرى درآيند در آن فساد می کنند و عزيزانش را خوار مى‏گردانند. فسادشان شرابخواری یا چیز دیگری نبود، فسادشان این بود که عزیزان مردم را ذلیل می کردند و به بیابان ها می کشاندند «وَكَذَلِكَ يَفْعَلُونَ».
ببینید، سلیمان لشگر می فرستد، ولی سبا هدیه می فرستد. پیغمبر است، باشد. من قرآن را می خوانم: «وَإِنِّي مُرْسِلَةٌ إِلَيْهِم بِهَدِيَّةٍ فَنَاظِرَةٌ بِمَ يَرْجِعُ الْمُرْسَلُونَ».
شما می گویید زنان نمی توانند؟
شما نگذاشتید. الان هم دیر نشده و ما هستیم.  
درود خدا بر همه شما. به همه جهان مسئولید. نه فقط مسئول اسلام نه فقط در مورد قرآن، بلکه درمقابل تورات و انجیل، در مقابل عیسی، موسی و ابراهیم.
*
یادآور می شود خانم منیر علی مشهور به گرجی متولد سال 1309، از سال ها پیش از پیروزی انقلاب اسلامی به تدریس قرآن مشغول بوده و از چهره های شاخص در روند این پیروزی به حساب می آید. وی تنها بانوی حاضر در مجلس خبرگان قانون اساسی بوده و البته انتخاب وی، اعتراض برخی از منتخبان آن مجلس را برانگیخت. به طوری که خواهان استعفای او شدند. خانم گرجی در مقابل این اعتراض اعلام کرد: بر مسوولیتی که مردم به من واگذار کرده اند، استوارم؛ هرکس نمی تواند حضور یک زن را تحمل کند، برود. خانم گرجی پس از اتمام دوره مجلس خبرگان قانون اساسی، همواره به تدریس پرداخت و طی سال های بعد در تاسیس موسسه مطالعات و تحقیقات مسایل زنان نقش آفرین بود.
خانم فریده ماشینی پژوهشگر و فعال امور زنان، از دانشجویان مسلمان پیرو خط امام و دانش‌آموخته رشته مطالعات زنان دانشگاه علامه طباطبایی است. وی در کنار فعالیت های اجتماعی خود، سال ها به پژوهش قرآن کریم پرداخته است.