Monday, October 25, 2010

انسان اسیر


امروزه یکی از مباحثی که در جوامع اسلامی مطرح و بعضا مورد مناقشه قرار می گیرد نحوه برداشت و تفسیر قرآن کریم و احکام الهی است. چالش و مناقشه در این است که بسیاری معتقدند هر کسی از ظن خویش و برای اثبات تفاسیر و تثبیت موقعیت خود، از قرآن کریم سخن می گوید و کلام الهی مورد بهره  برداری های شخصی یا گروهی قرار می گیرد.
این، البته سخنی بیراه نیست. خداوند نیز در کتابش به این گونه برخوردها اشاره دارد:
الَّذِينَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضِينَ، فَوَرَبِّكَ لَنَسْأَلَنَّهُمْ أَجْمَعِيْنَ، عَمَّا كَانُوا يَعْمَلُونَ همانان که قرآن را جزء جزء کردند (به برخی از آن عمل کردند و بعضی را رها نمودند)، پس سوگند به پروردگارت که از همه آنان خواهیم پرسید، از آنچه انجام می دادند سوره حجر، آیات 91 تا 93
این آیات به کسانی می پردازد که آیات خدا را براساس منافع خویش پشت سر می گذارند. مانند آیه 150 سوره نساء:
إِنَّ الَّذِينَ يَكْفُرُونَ بِاللّهِ وَرُسُلِهِ وَيُرِيدُونَ أَن يُفَرِّقُواْ بَيْنَ اللّهِ وَرُسُلِهِ وَيقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَنَكْفُرُ بِبَعْضٍ وَيُرِيدُونَ أَن يَتَّخِذُواْ بَيْنَ ذَلِكَ سَبِيلًا - كسانى كه به خدا و پيامبرانش كفر مى‏ورزند و مى‏خواهند ميان خدا و پيامبران او جدايى اندازند و مى‏گويند ما به بعضى ايمان داريم و بعضى را انكار مى‏كنيم و مى‏خواهند ميان اين [دو] راهى براى خود اختيار كنند.
واقعیت اینست که اگر جامعیت و روح قرآن درک نشود، جوامع مسلمان با آسیب های فراوانی روبرو خواهند شد. از جمله مناقشاتی که از منظر چالش های عصر معاصر مطرح می شود و محل آسیب پذیری  بشر امروز است، مسئله آزادی انسان و حدود و ثغور حقوق اوست.
در این زمینه آیه 67 سوره انفال به صراحت پیامبر را از به اسارت گرفتن انسان ها نهی کرده است. به خصوص اینکه چنین کاری برای سخت گیری بر طرف مقابل باشد:

مَا كَانَ لِنَبِيٍّ أَن يَكُونَ لَهُ أَسْرَى حَتَّى يُثْخِنَ فِي الأَرْضِ تُرِيدُونَ عَرَضَ الدُّنْيَا وَاللّهُ يُرِيدُ الآخِرَةَ وَاللّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ - هيچ پيامبري حق ندارد اسيراني (از دشمن) بگيرد تا كاملا بر آنها پيروز گردد (و جاي پاي خود را در زمين محكم كند) شما متاع ناپايدار دنيا را مي‏خواهيد ولي خداوند سراي ديگر را (براي شما) مي‏خواهد و خداوند قادر و حكيم است.
در این آیه بر «یثخن فی الارض تریدون عرض الدنیا» تاکید دارد؛ برای اینکه تسلط خود را در زمین اثبات کنید نمی توانید انسان ها را به اسارت گیرید. این آیه همچنین با تاکید بر عزت و حکمت خداوند پایان می یابد. چرا که موضوع با عزت و حکمت ارتباط دارد و نباید تسلط بر دنیا به قیمت حذف آزادی و به اسارت رفتن انسان ها باشد.
پس حرمت انسان در قرآن کریم بسیار فراتر از حفظ و اثبات قدرت است. حتی اگر قدرت پیامبری با صفت رحمت للعالمین باشد. سلطه بر انسان ها روش پیامبر نبوده و نیست.

7 comments:

  1. افرادی مانند من و همنسلانم سؤالات زیادی درباره ی معنای بعضی از آیات قرآن دارند، امّا افسوس که افرادی را به عنوان متخصصان دین وتفسیر به میان مردم فرستاده اند که به راحتی دربرابر ظالمان سر خم می کنند و حتّی اکراه داریم که مسلمان بنامیمشان.
    اینجاست که ما می مانیم دریایی از سؤالات بی پاسخ!
    کاش جایی بود که می شد اینگونه سؤالات را به راحتی با مفسران سبز در میان گذاشت

    ReplyDelete
  2. من هم اين درياي پرسش هاي بي پاسخ را قبول دارم ولي خودم شخصن وقتي از نظر اسلام شناسان اسلام رحماني / سبز يا هر اسمي كه شما رويشان مي گذاريد اسلام را مي خوانم و مي شنوم اسلام اميدواركننده و راضي كننده به نظرم مي آيد و اما از نظر روحانيت / سنتي ها /يا ... كه مي خوانم يه كم حالت زدگي احساس مي كنم.
    واقعن كه هر كس از ظن خودش يار قرآن و پيامبر ميشه
    سربلند و پيروز باشيد

    ReplyDelete
  3. خانم ابتکار واقعا متعجب شدم که در پُستی که تثبیت نظر خود با [سوء]استفاده از قرآن را تقبیح نموده‌اید، خودتان دچار همین عارضه گشته اید. شما آیه ۶۷ سوره انفال را چنین معنا کرده اید که "هيچ پيامبري حق ندارد اسيراني (از دشمن) بگيرد تا كاملا بر آنها پيروز گردد(و جاي پاي خود را در زمين محكم كند)" و این «تا» را به معنای «برای این‌که» گرفته اید، در صورتی که به معنای «تا زمانی که» است، و این مورد انفاق همه مترجمین و مفسرین است. آیه می‌گوید تا زمانی که جاپایتان در زمین محکم نشده است، کفار را در جنگ به اسارت نگیرید تا این‌که با فدیه(پول) گرفتن آزادشان کنید. ادامه آیه که می‌گوید «تریدون عرض الحیوة الدنیا» اشاره به همین فدیه گرفتن است. فهم شما از آیه با آیه ۴ سوره محمد متعارض است، که می‌گوید «وقتی با کافران[در جنگ] روبرو شدید، گردن‌هایشان را بزنید، و وقتی جاپایتان را در زمین محکم کردید، آنگاه [اسیر بگیرید و] آن‌ها را محکم ببندید، و سپس یا بر آنان منت گذاشته آزادشان کنید، و یا برای آزادی‌شان فدیه بگیرید» که این آیه هم همان اصطلاح «ثخن» که در آیه اول استفاده شده بود را به کار برده است. لطفا در صورت درک اشتباه‌تان در معنی کردن آیه، توبه نموده و اشکال خود را علنا تصحیح کنید«الا الذین تابوا و اصلحوا و بیّنوا، فأولئک اتوب علیهم(بقره/۱۶۰)»؛ و الّا -خدایناکرده- دچار همان انذار و عذابی می‌شوید که در آیات ابتدای پُست به آن اشاره کردید.

    ReplyDelete
  4. با سلام
    فکر نمی کنم ادعای آقای سراج مبنی بر اینکه همه مترجمین و مفسرین بر منطق ایشان هستند، درست باشد. به خصوص که به نظر نمی رسد دین خداوند چنین توصیه های خشنی داشته باشد. من چند ترجمه را نگاه کردم. مثلا:

    براى هيچ پيامبرى نسزد كه اسيران داشته باشد تا كه در روى زمين كشتار بسيار كند. شما متاع اين جهانى را مى‌خواهيد و خدا آخرت را مى‌خواهد. و او پيروزمند و حكيم است. «ترجمه آیتی»

    نبوده است پیمبری را که باشدش بردگانی تا کشتار کند در زمین خواهید بهره دنیا را و خدا آخرت را خواهد و خدا است عزّتمند حکیم‌ . «ترجمه معزی»

    هیچ پیامبری حق ندارد اسیرانی (از دشمن) بگیرد تا کاملاً بر آنها پیروز گردد (؛ و جای پای خود را در زمین محکم کند)! شما متاع ناپایدار دنیا را می‌خواهید؛ (و مایلید اسیران بیشتری بگیرید، و در برابر گرفتن فدیه آزاد کنید؛ ولی خداوند، سرای دیگر را (برای شما) می‌خواهد؛ و خداوند قادر و حکیم است! «ترجمه مکارم شیرازی»

    هيچ پيامبرى را سزاوار نيست كه [براى اخذ سر بها از دشمنان‌] اسيرانى بگيرد، تا در زمين به طور كامل از آنان كشتار كند. شما متاع دنيا را مى‌خواهيد و خدا آخرت را مى‌خواهد، و خدا شكست‌ ناپذير حكيم است. «ترجمه فولادوند»
    آقای سراج اینچنین که شما می گویید بسیاری از بندگان خدا از دین گریزان خواهند شد

    ReplyDelete
  5. سلام
    ۱- دوست عزیز، نباید به خاطر خوش‌داشت مردمان، حقیقت دین را وارونه جلوه داد. نباید به خاطر این که ممکن است کسی از دین بگریزد، قوانین و احکام را عوض کنیم. مثلا اگر می‌بینیم مردم از سنگسار خوششان نمی‌آید، نباید بگوییم سنگسار در اسلام وجود ندارد، و اصلا این ۱۴۰۰ سال فقها اشتباه برداشت کرده اند که گفته اند این از احکام اسلام است!
    ۲- من تفاسیر معتبر شیعه و سنی را ملاحظه کردم و الآن دوباره به آن‌ها رجوع نمودم(از طریق نرم افزار جامع التفاسیر نور)، هیچ یک چنان تفسیری -که خانم ابتکار گفته- از آیه ارائه نداده اند، و همگی مطابق آنچه گفتم بود. اصولاً نمی توان جز آن را گفت، با توجه به آیه ۴ سوره محمد و با توجه با ظاهر آیه و کلمات پایانی آیه مورد بحث؛ که در کامنت پیشین اشاره کردم.
    آن ترجمه‌ها که شما اشاره کردید را هم من دیده بودم و دوباره بازبینی کردم(از نرم‌افزار نور) و هیچ یک مطابق نظر شما نیست. مثلا همین ترجمه آیةالله مکارم شیرازی، که هم شما در بالا آوردید و هم خانم ابتکار در پُست اصلی آورده بود، ظاهرش می‌تواند نظر شما را هم تأیید کند، ولی اگر به تفسیر نمونه نگاه کنید (که ترجمه آیةالله مکارم بر اساس ترجمه تفسیر نمونه است) می‌بینید، تفسیرش مؤید نظر من است. چنان‌که تأکید کردم، با توجه به قرآن درون آیه‌ای و آیات دیگر تفسیری جز این نمی‌توان کرد.
    همین ترجمه‌های بالا را حتی گاه نمی‌توان به راحتی مؤید نظر شما دانست. مثلا همین ترجمه فولادوند می‌گوید پیامبر نباید -برای اخذ فدیه- اسیر بگیرد تا در زمین به طور کامل از کفار کشتار کند. اولاً: مؤید نظر من است که اسیر گرفتن هدفش فدیه گیری بوده، نه برای تسلط در زمین؛ ثانیا: رابطه اسیرگیری و کشتار فراوان چه می‌تواند باشد؟ چگونه می‌تواند اسیرگیری باعث کشتار باشد، که در آیه از اسیرگیری به هدف کشتار نهی شده باشد؟ البته شاید بتوان دلایل دورازذهنی آورد، ولی با قرائن دیگر نمی‌سازد. در مورد ترجمه آیتی هم همین را می‌توان گفت. ترجمه معزی هم اصولا ترجمه‌ای لفظ‌به‌لفظ به صورت ترجمه زیر است.
    ۳- من باز هم از خانم ابتکار -که این کامنت را تأیید می‌کنند- می‌خواهم یا پاسخ دهند که چگونه این آیه با آیه ۴ سوره محمد سازگار است، و کدام مفسر می‌تواند چنین تفسیری از آیه بدهد، و یا ایشان این تواضع را و این شجاعت را به خرج دهند، و اگر متوجه شدند اشتباه تفسیر کرده اند، حتما تصحیح کنند و جبران نمایند(در سایت‌هایی مانند کلمه که این یادداشت منتشر شده اصلاحیه منتشر کنند)، و آخرت خودشان را نجات دهند.

    ReplyDelete
  6. من معتقد به درستی گروگانگیری جاسوسان امریکایی بودم، ولی خانم ابتکار! شما که از گروگانگیرها بوده اید، اگر از آن کارتان پشیمان نیستید، که مطلب نوشته شده در مورد اسیرگیری که بر خلاف روش خودتان در آغاز انقلاب است! لطفا توضیح دهید

    ReplyDelete
  7. این آقای سراج چه علاقه ای به دین خشونت بار دارند. اولا که برداشت ایشان از ترجمه آیات غلط است و آنچه خانم یا آقای جوادی آورده اندو به متن خانم ابتکار می خورد، خلاف برداشت آقای سراج است. دوم اینکه سنگسار هم حکم اسلام نیست. در قرآن آنجا که از سنگسار آمده تهدیدی از کفار علیه پیامبران است. حالا این چه اصراریست که بگویند اسلام پر از خشونت است، واقعا نمی دانم.

    ReplyDelete