غروب 28 مرداد 1332 غروب غمناک و تلخی بود. دولت ملی دکتر محمد مصدق نخست وزیر محبوب ایران طی کودتایی بر کنار شد. کودتایی که با مداخله غیرموجه و غیرقانونی نیروهای بیگانه امریکایی و انگلیسی در امور داخلی کشور و در عملیاتی موسوم به آژاکس صورت گرفت. به فاصله ای اندک، شاه که به دلیل شرایط خاص، کشور را ترک کرده بود به سلطنت بازگشت و تا آخر عمر بقای تاج و تختش را از امریکایی ها دانست. امریکایی ها هم به پاس خوش خدمتی های او، ایران را به ژاندارم منطقه و پایگاه اصلی نیروهای مسلح خود در منطقه تبدیل کردند.
پس از کودتای 28 مرداد اعتبار و استقلالی در تصمیمات کلان ملی و بین المللی برای دولت های مختلفی که در ایران بر سر کار آمدند باقی نماند و همه آنها به مثابه دست نشاندگان امریکا و دولت های غربی عمل کردند.
این کودتای سیاه در جهانی که عصر جنگ سرد را در پیش داشت و ادعاهای آزادی خواهانی و دموکراسی طلبانه امریکا گوش فلک را کر کرده بود، رخ داد و هیچکس صدای هزاران مبارز انقلابی و مسلمان را که در شکنجه گاههای ساواک ناله می کردند، نشنید.
اگر چه مادلین آلبرایت وزیر خارجه بیل کلینتون رییس جمهور اسبق امریکا سال ها بعد به انجام کودتای امریکایی در ایران اعتراف و از ملت ایران عذرخواهی کرد، اما ضربه و زخم عمیقی که بر پیکر ایران و عزت ایرانیان وارد آمد، التیام نیافت و تحلیل گران همچنان برخی از عقب ماندگی های اجتماعی و سیاسی و حتی اقتصادی را ناشی از ضربه مهلکی می دانند که ایران را به 25 سال دیکتاتوری و استبداد پهلوی فرو برد.
اما چه کسی باور می کرد که انقلاب اسلامی، پایگاه ثبات امریکا و ژاندارم منطقه را با قدرت ایمان و اتحاد و رهبری بی بدیل امام از هم بپاشد و نظامی را بر مبنای آرمان های بلند مردمسالاری دینی در ایران شکل دهد.
در موارد متعددی که در اجلاس های جهانی شرکت کردم، این موضوع به نحوی مطرح شد که از دلایل بروز انقلاب اسلامی ایران و به ویژه اشغال سفارت امریکا در سال 58 توسط دانشجویان مسلمان، پایان دادن به دخالت های امریکا بوده است. جالب اینکه برخی ناظران بین المللی در این مورد معتقد بودند کودتای 28 مرداد در سال 32 دلیلی روشن بر دخالت آشکار دولت آمریکا در امور ایران بوده است. همچنین آن را شاهدی بر سوءظن دانشجویان و محملی برای موجه شناختن تلاش پیشگیرانه آنها از کودتایی دیگر می دانند که اشغال سفارت امریکا در سال 1358 را موجب شد. به این مفهوم که وقوع کودتای سال 32، احتمال انجام کودتایی دیگر را مطرح و اقدام آنها برای پیشگیری را موجه جلوه می دهد. در این حال اگر چه اشغال سفارت، اقدامی خلاف مقررات بین المللی بوده، ولی به همین دلیل قابل درک است.
در هر صورت امروزه روابط ایران و امریکا کماکان متاثر از اشتباهات محاسباتی فاحش امریکایی ها در رابطه با ایران و موضع برتری جویانه آنان است. این رابطه که مراحل مختلف انجام «یک کودتا»، «سال ها سلطه»، «تقابل با یک انقلاب»، «یک عذرخواهی»، «ادامه تقابل» و «تحریم» را گذرانده همچنان در نقطه تاریکی به سر می برد. با این شرایط روزنه ای برای عبور از وضعیت حاضر به چشم نمی خورد، تا جایی که متاسفانه گاه زمزمه های شوم حمله نظامی به ایران نیز به گوش می رسد.
اما بی تردید ملت ایران در خلال سال ها فراز و فرود به مراحل نوینی از درک و معرفت سیاسی و اجتماعی رسیده و بیش از این نیز خواهد رسید. این ملت تجاربی را کسب کرده که می تواند از طریق آنها و با صبر و استقامت راه خود را به سوی پیشرفت و تعالی باز کند
براي بازپس گيري حق زناني كه شوهرانشان ديروز مجرم حساب مي شدند و از امروز مدعي از همه ي شيرزنان ايراني دعوت مي كنم اعتراضات خود را در روز قدس علنا با در دست گرفتن پلاكارد هايي اعلام نمايند. اين لايحه مناسب حال شهوترانان است نه مردمان با فرهنگ ايران اسلامي . زنان سرزمينم بدانند ما مردان پشت شان را خالي نمي كنيم و براي باز پس گيري حق زندگي كنارشان خواهيم ماند. مشكل تماميت خواهان اين است كه از اسلام جز پوسته اي چيزي نمي بينند و حتي به تاريخ صدر اسلام مراجعه نمي كنند و نمي بينند كه خداوند براي حضرت رسول و امام علي در زمان حيات حضرت خديجه و حضرت زهرا ازدواج مجدد را حرام شمرد.
ReplyDeleteسلام!
ReplyDeleteاشغال سفارت آمریکا در 13 آبان 58 ضرری کمتر از کودتای 28 مرداد نداشت. در 28 مرداد دولت مردمی مصدق سقوط کرد و اشغال سفارت آمریکا باعث استعفای کابینه مهندس بازرگان شد تا استبداد جای پای خود را دوباره در ایران باز کند.
خانم ابنکار مشکل شما و امثال شما هنوز این نکته است که از اقدامات خودتان و دوستانتان در اشغال سفارت آمریکا دفاع می کنید و همینطور از رهبرتان ، حق هم دارید دفاع کنید چون نه شما، نه خانواده رهبرتان و نه دولت و ملت آمریکا تاوانی پرداخت نکرده بلکه این ملت ایران و نسلهای بعدی این ملت هستند که تاوان اشتباهات شما را پرداختند و می پردازند کاش حداقل به اشتباهات خود اعتراف می کردید تا حداقل قدری مردم را راضی می کردید و خواهشم این است که اقدامات مصدق عزیز را با خودتان مقایسه نکنید مصدق بالاترین ضربه ها را از افرادی با تفکر شما دید مانند کاشانی و دیگر رهبران دینی....
ReplyDelete