٢٧ خرداد ۸٩
گفت: بفرمایید داخل ماشین.
گفتم: چرا؟ حجاب من که مشکلی نداره.
گفت: پوستت رو برنزه کردی!
گفتم: من از موقعی که به دنیا اومدم سبزه بودم و اگر نتونید غیر از اینو ثابت کنید علیه تون شکایت می کنم.
این گفت و گوی یکی از دوستان با مامورین بوده که دیروز اتفاق افتاده است. وقتی برایم تعریف می کرد به یاد موارد مشابهی افتادم که این روزها از گوشه و کنار می شنوم و البته سوالات مشابهی که از من به عنوان عضو شورای شهر تهران در این مورد می شود.
بارها در این خصوص صحبت کرده ام. چه در وبلاگم، چه در شورای شهر و چه در مصاحبه ها. نمی دانم این چه مسیری است که در آن افتاده ایم. بارها خاطرنشان کرده ام وقتی راهی را می رویم که موفقیتی از آن حاصل نمی شود چرا نباید به راه حل دیگری فکر کنیم؟ چرا از گذشته و تجربیات درس نمی گیریم؟ چرا با جوانان اینگونه برخورد می کنیم؟ آیا بهتر نیست به جای اصلاح آنها، عملکرد خود را اصلاح کنیم تا از این طریق به مقصود برسیم؟
بنظرم این گونه برخوردها بیشتر سبب واکنش های منفی می شود تا واکنش های مثبت. در تعالیم دینی ما نیز به صراحت آمده که اگر کسی را از چیزی منع کنی، نسبت به آن حریص می شود. امر به معروف و نهی از منکر هم شرایطی دارد و زبان و ادبیات خاص خود را می طلبد و کسانی که مدعی ارزش های دینی هستند باید این شرایط را رعایت کنند. در حالی که عمل آنها بعضا سنخیتی با تعالیم و ارزش های دینی ندارد.
اگر جامعه ما یک جامعه مبتنی بر ارزش های دینی است می بایست براساس شفقت و دوستی اداره شود و نمی توان با توسل به زور مباحثی مانند نوع پوشش را به نسل جوان دیکته کرد. جوان امروز گفتمان خاص خود را دارد و رایزنی و مذاکره با او نیازمند آگاهی و اتخاذ شیوه های درست است.
متاسفانه این مباحث بخش عظیمی از دغدغه ها را تشکیل می دهد و همه جا مورد توجه قرار می گیرد. دیروز دیدم سایت جرس هم مطلبی در این مورد زده که فکر می کنم از مجموع صحبت های من در جاهای مختلف استفاده کرده است.
در ضمن یادم رفت بگویم که سبزه ها یا به قول مامورین «برنزه ها» بهتر است به هر شیوه ممکن پوستشان را سفید کنند، چون این روزها سبزه بودن خطرناک است!
No comments:
Post a Comment