چند سال پیش که در یک جمع بین المللی درباره چهره های الهام بخش صحبت می کردم، به این نکته اشاره داشتم که باید دید چه عنصری در اسطوره های دینی و شخصیت های منبعث از نهضت های مذهبی وجود دارد که باعث اثرگذاری فرازمانی و فرامکانی می شود. چنانچه شخصیت هایی مانند حضرت مریم برای مسیحیان و حضرت زهرا برای مسلمانان پس از گذشت قرن ها هنوز الهام بخش بوده و به گسترش اندیشه، تلاش علمی و جستجوی معرفت و حقیقت در جوامع کمک می کنند.
در واقع این سوالی جدی است که آیا صرف ترسیم چهره های قدسی به آنان جذابیت می بخشد و یا قدرت الهام بخشی آنها در روش زندگی، گفته ها و آثاری است که کاربردهای عمومی دارد و با ارزش های والای بشری مانند عدالت باوری، حق طلبی، حمایت از مظلوم، خیرخواهی و خودشکوفایی عجین است. ارزش هایی که امکان الگوبرداری عام را برای همه جوامع در دوران و اعصار مختلف فراهم می کند.
وقایع زندگی حضرت زهرا و نحوه برخورد ایشان با حوادث و رخدادها همیشه برایم قابل تامل بوده است. آن بانو در کنار زندگی ساده و سرشار از عشق و محبتش، شخصیتی فعال برای حمایت از مظلومان، دفاع از حق، کسب علم و معرفت، بسط آگاهی و ارتقای بینش جامعه داشت. زهرا (س) در عین حال که مظهر صبر و شکیبایی بود، از نشاط و امید بهره مند و پرچم دار حرکت های حق طلبانه مردمش بود. چنانچه هنوز نام ایشان با نوعی غم و مظلومیت همراه است. شاید این همان رمز زندگی زهراست که اثرگذاری ورای زمان و مکان و نفوذ شخصیت ایشان در نسل های بعدی را سبب شده است.
رموز و اسرار قابل تشبیه به قفل هایی هستند که باز شدن آنها کاری سخت و گاه ناشدنی است و همین، حس کنجکاوی و جستجوگری را در انسان برمی انگیزد. در مقابل رموز و اسرار، انسان به دنبال کلید و گشودگی می گردد و یکی از ابعاد مهم شخصیت آن بانو وجود چنین اسراری است. حتی در صلواتی که به ایشان نسبت می دهند.
حضرت زهرا (س) در دوران حیاتشان اجازه ندادند برخی از مسایل باز شود و بعد از درگذشت نیز خواستند این اسرار پیرامون ایشان باقی بماند که مثال بارز آن عدم برگزاری مراسم تشییع و پنهان نگهداشتن محل دفن ایشان است. به نظر می رسد رمزی از این رموز، اعتراض به شرایط زمانه ای بود که فریاد حق طلبانه فاطمه (س) در آن سرکوب شد. در این حال ایشان به جای عقب نشینی، شیوه اعتراض در سکوت را که نوعی عدم همراهی بود پیشه کرد. سپس با وصایای خویش اجازه ندادند از مراسم تشییع و دفنشان بهره برداری سیاسی شود.
زهرا از همسرش زیرکانه خواست تا در شب و در محلی نامعلوم به خاک سپرده شود و این نشان می داد که اعتراضی در این تنهایی و مظلومیت جاریست. یعنی آنگاه که می توانست در خطبه های خویش به ماجرای سقیفه یا در خطبه فدکیه (که مطالعه آن را توصیه می کنم) اعتراض خود را به گوش مردم می رساند و آن گاه که نمی توانست با عدم پذیرش ظلم، سکوتی معنی دار و دفنش در شبی تاریک و در جایی نامعلوم.
روشن است که تایید آن بزرگوار و یا اجازه تشییع و عزاداری برایش می توانست ظالمان زمان را بر موج های موفقیت بنشاند ولی با قفل های رمزآلودی که بر سرگذشتش به عنوان تنها یادگار پیامبر زد، تاریخ را تا ابد به جستجو و قضاوت در میان حق و باطل فراخواند.
این مطالب را هر گاه در جلسات مختلف اعم از اهل تشیع، اهل تسنن و یا اهل هر اندیشه و مسلکی مطرح کرده ام، به خصوص این نکته برایشان جالب بوده که اسرار زندگی زهرا(س) سوالات همیشگی تاریخ هستند. بنابراین فاطمه شناسی نه به یک جنسیت، نه به یک قوم و نه به یک دین، محدود نمی شود. هر انسانی که به دنبال حق و حقیقت و عدالت است اعم از زن و مرد و مسلمان و غیرمسلمان می تواند از این الگوی فرازمانی و فرامکانی بهره فراوان ببرد.
No comments:
Post a Comment