Thursday, June 30, 2011

بعثت دانایی


سالروز بعثت پیامبر اکرم (ص)، فرصتی برای تامل در برخی مفاهیم قرآنی مرتبط با «بعثت» است. علاوه بر  مباحثی که به این موضوع از زاویه «برانگیختگی و بیداری» می پردازد، موضوع «علم» نیز در این میان جایگاه ویژه ای دارد. 

نگاه قرآن کریم به موضوع علم از یک سو و تاکید احادیث و روایت به این مسئله از سوی دیگر، برداشت های درست و نادرست از این مسئله و نیز جایگاه علم و دانایی در معرفت و مسیر سعادت بشری و چالش های مربوطه، نشانگر ضرورت پرداختن به موضوع است.
علم از زاویه فهم، معرفت و درک بشری و برای زندگی بهتر او چه اهمیتی دارد؟ و چه نسبتی میان علم با وحی که از عالم دیگر و دارای ماهیتی الهی است دارد؟
روشن است که بشر برای دستیابی به زندگی بهتر و فهم برتر از دنیای اطراف نیازمند علم است. اما این تعریف مورد قبول همگان نیست. به عنوان مثال برخی به ویژه در مکاتب سیاسی، چندان اعتقادی به ضرورت آگاهی جوامع ندارند و نظام های اجتماعی را مبتنی بر آگاهی و انتخاب و اختیار مردم نمی دانند و اتباع و پیروی محض را ضامن پیشرفت و انسجام جامعه خویش می شناسند. چالش میان این دو زاویه دید، همواره در طول تاریخ در اشکال مختلف وجود داشته و هنوز هم البته موضوعیت فراوان دارد.
اما نگاه کنیم به آیات «بعثت» که: اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ، خَلَقَ الْإِنسَانَ مِنْ عَلَقٍ، اقْرَأْ وَرَبُّكَ الْأَكْرَمُ، الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ، عَلَّمَ الْإِنسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ؛ 
بخوان به نام پروردگارت كه آفريد، انسان را از علق آفريد، بخوان و پروردگار تو كريمترين است، همان كس كه به وسيله قلم آموخت، آنچه را كه انسان نمى‏دانست به او آموخت/ آیات 1 تا 5 سوره علق.
خداوند در سرآغاز وحی با محمد رسول الله از کرامت خویش می گوید و این کرامت را به خاطر علم و آموختن آنچه بشر نمی داند به خود نسبت می دهد ... و این اولین قدم وحی است.
وحی از سرآغاز خویش بر علم و دانایی تاکید می کند و این نقطه تمایز و برتری مسیریست که بعدها دین و شریعت بر آن مبنا شکل می گیرد. از این زاویه حرکت انسان براساس وحی مبتنی بر نفی جهل و نادانی است و این موضوع در آیات مختلف قرآن مورد اشاره قرار گرفته است. یکی از این موارد که آن را از محضر استاد بزرگوار خانم گرجی دریافت کردم، آیاتی از سوره «طه» است.
این سوره با کلمه رمز طه شروع می شود و پس از اشاراتی به جایگاه خداوندی و قرآن کریم، از آیه 9 تا 99 آن پیوسته به داستان حضرت موسی و فرازهای مختلف زندگی آن پیامبر می پردازد. سپس تاکید می کند: وَكَذَلِكَ أَنزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا وَصَرَّفْنَا فِيهِ مِنَ الْوَعِيدِ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ أَوْ يُحْدِثُ لَهُمْ ذِكْرًا، فَتَعَالَى اللَّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ وَلَا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِن قَبْلِ أَن يُقْضَى إِلَيْكَ وَحْيُهُ وَقُل رَّبِّ زِدْنِي عِلْمًا، وَلَقَدْ عَهِدْنَا إِلَى آدَمَ مِن قَبْلُ فَنَسِيَ وَلَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْمًا، وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَى؛
و اين گونه آن را [به صورت] قرآنى عربى نازل كرديم و در آن از انواع هشدارها سخن آورديم شايد آنان راه تقوا در پيش گيرند يا [اين كتاب] پندى تازه براى آنان بياورد، پس بلندمرتبه است‏خدا فرمانرواى بر حق و در قرآن پيش از آنكه وحى آن بر تو پايان يابد شتاب مكن و بگو پروردگارا بر دانشم بيفزاى، و به يقين پيش از اين با آدم پيمان بستيم وفراموش كرد و براى او عزمى نيافتيم، و [ياد كن] هنگامى را كه به فرشتگان گفتيم براى آدم سجده كنيد پس جز ابليس كه سر باز زد [همه] سجده كردند/ سوره طه، آیات 113 تا 116.
در واقع خداوند فرازهای مهم تاریخ را برای عبرت انسان ها در قرآن کریم بیان کرده و مثال می زند. سپس به پیمان ها و وعده هایی که با آدم بست و او فراموش کرد، اشاره می فرماید. داستان های قرآن حاکی از فراز و فرودهایی در جوامع انسانی است که در هر زمان می تواند بسته به شرایط اجتماعی و اقتصادی و سیاسی رخ دهد و به همین لحاظ برای عبرت آموزی همه انواع بشر آمده تا عمر انسان ها به آزمودن آزموده های پیشنیان نگذرد. به بیان دیگر همه جوامع در روندهای تاریخی خود  شاهد تقارن ها و مشابهاتی با داستان های قرآنی بوده اند. ماجرای حضرت موسی (ع)که به طور مفصل در سوره طه آمده، بی شک حاوی درس هایی برای بشریت است که بر علم او می افزاید و سبب سعادت و رستگاری انسان ها می شود تا بهتر بتوانند دنیای خود را اداره کنند.
در اینجا یک بار دیگر آیه 114 را مورد توجه قرار دهیم که خدا فرمانرواى بر حق، پیامبر را مورد خطاب قرارداده و از او می خواهد تا در قرآن پيش از آنكه وحى پايان يابد شتاب نکند و بگوید: پروردگارا بر دانشم بيفزاىسپس بلافاصله عهدی را که با آدم از قبل داشته مورد تاکید قرار داده و به فراموشی و عدم عزم انسان در پای بندی به پیمانش اشاره می فرماید.  
در تقارن و تکمیل این بحث، آیاتی در سوره بقره نیز قابل بررسی است. خداوند به ملائک فرمان سجده به آدمی را می دهد که به او اسمایی را آموخته است. آدمی که قرار است جانشین خداوند بر روی زمین باشد بر علمی احاطه دارد که ملائک از آن بی بهره اند.
وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلاَئِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُواْ أَتَجْعَلُ فِيهَا مَن يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاء وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ، وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلاَئِكَةِ فَقَالَ أَنبِئُونِي بِأَسْمَاء هَؤُلاء إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ، قَالُواْ سُبْحَانَكَ لاَ عِلْمَ لَنَا إِلاَّ مَا عَلَّمْتَنَا إِنَّكَ أَنتَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ، قَالَ يَا آدَمُ أَنبِئْهُم بِأَسْمَآئِهِمْ فَلَمَّا أَنبَأَهُمْ بِأَسْمَآئِهِمْ قَالَ أَلَمْ أَقُل لَّكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا كُنتُمْ تَكْتُمُونَوَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلاَئِكَةِ اسْجُدُواْ لآدَمَ فَسَجَدُواْ إِلاَّ إِبْلِيسَ أَبَى وَاسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ؛  
و چون پروردگار تو به فرشتگان گفت من در زمين جانشينى خواهم گماشت گفتند آيا در آن كسى را مى‏گمارى كه در آن فساد انگيزد و خون ها بريزد و حال آنكه ما با ستايش تو تنزيه مى‏كنيم و به تقديست مى‏پردازيم فرمود من چيزى مى‏دانم كه شما نمى‏دانيد، و [خدا] همه [معانى] نام ها را به آدم آموخت‏. سپس آنها را بر فرشتگان عرضه نمود و فرمود اگر راست مى‏گوييد از اسامى اينها به من خبر دهيد، گفتند منزهى تو ما را جز آنچه [خود] به ما آموخته‏اى هيچ دانشى نيست تويى داناى حكيم، فرمود اى آدم ايشان را از اسامى آنان خبر ده و چون [آدم] ايشان را از اسماءشان خبر داد فرمود آيا به شما نگفتم كه من نهفته آسمانها و زمين را مى‏دانم و آنچه را آشكار مى‏كنيد و آنچه را پنهان مى‏داشتيد مى‏دانم، و چون فرشتگان را فرموديم براى آدم سجده كنيد پس بجز ابليس كه سر باز زد و كبر ورزيد و از كافران شد [همه] به سجده درافتادند/ سوره بقره، آیات 30 تا 35.
بنابراین علم مقدمه و کلید وحی است؛ علمی که انسان می تواند کسب کند و ملاک کرامت و شایستگی اوست، به نحوی که ملائک را به سجده وادارد. اما متاسفانه مشاهده می شود در ادوار و جوامع مختلف به جای اینکه به انسان و دانایی او بها دهند، از او به عنوان ابزاری برای تولید، ثروت، مصرف و حفظ قدرت استفاده می کنند. در چنین دیدگاهی دانایی، علم و آگاهی نه تنها جایگاهی ندارد بلکه مزاحم و مشکل ساز بوده، به علاوه علم و آگاهی در مقدمه خود با پرسش گری همراه است. مجموعه چنین فرآیندی که به دانستن بیشتر و بهتر منجر می شود، به زعم برخی دیدگاهها دردسرساز است.
اما نزد خداوند همین علم و دانایی، امتیاز بشر و مجوز او برای خلیفه اللهی به شمار می آید. 


No comments:

Post a Comment