Saturday, November 9, 2013

شکار را دوست ندارم

دوستاني در مورد مجوز شكار سوالاتي داشتند كه به جاست. لازم است عرض كنم بنده شخصا هيچ اعتقاد و علاقه اي به شكار ندارم و اين اختيار سنتي سازمان را تا حد زيادي با وظيفه ذاتي حفظ تنوع زيستي در تضاد مي دانم. درباره وضعیت سال جاری هم سازمان جلساتي را با حضور كارشناسان و شكارچيان قبل از بازگشتم برگزار كرده بود. بر اساس نظر كارشناسان ميزان تخلفات شكار در سالي كه پروانه صادر نشده بالاتر است. آنها معتقدند عدم صدور پروانه شکار فقط به ضرر منطقه است؛ چون شكارچي قانوني محدود، متخلفان متعدد را فراري داده و به امنيت منطقه كمك مي كنند. تعداد محيط بانان سازمان نسبت به عرصه های تحت حفاظت كم است و متاسفانه تعداد بي شماري سلاح غير مجاز نیز دست افراد است. در قانون برنامه چهارم تصويب شد كه اين مسئله ساماندهي شود ولي دولت بعدی آن را اجرا نكرد و وضعيت بدتر شد. امسال هم كه ظاهرا تعهدي ايجاد شده بود، با مخالفت من کاهش قابل توجهی در تعداد مجوزها ایجاد شد و شرط گذاشتيم كه بايد پروانه شکار با مشاركت جوامع محلي صادر شود تا آنها هم سهيم باشند و در حفاظت كمك كنند. علاوه بر آن در برخي استان ها ميزان صفر و در بقيه شايد به اندازه انگشتان يك دست باشد؛ آن هم با تعيين محدودیت برای گونه، سن، جنس و زمان شکار. شكار خارجي هم تابع همين ضوابط است و تفاوتي ندارد. از سوی دیگر طرحي را آغاز كردیم كه براساس آن از بازرسين افتخاري براي بازديد ادواري از مناطق و كمك به محيط بانان استفاده شود. اين بازرسین از شخصيت هاي ملي، پزشكان و مديران سابق سازمان هستند. حتی شكارچياني هستند كه امروز به خاطر مشكلات و كاهش حيات وحش شكار را كنار گذاشته و آماده همكاري هستند. اميدوارم بتوانيم هر چه سريع تر برنامه اي براي مهار شكار غيرمجاز و افزايش ضريب امنيت مناطق با كمك مردم، جوامع محلی، تشكل ها و بازرسين افتخاري تهیه و اجرا کنیم. در هر صورت كاهش حيات وحش ايران طي سال هاي اخير عوامل گوناگوني دارد كه توقف آن نيازمند تلاشی جمعي و ملي بوده و از عهده يك سازمان به تنهايي بر نمي آید.

No comments:

Post a Comment