Thursday, September 2, 2010

قدس؛ یک آسیب شناسی


نشست دبیرخانه حمایت از انتفاضه مردم فلسطین - پیش از آنکه آقای محتشمی پور بر اثر فشارهای طرفداران دولت از مسئولیت آن دبیرخانه کنار رود - سال گذشته با موضوع «نسبت مسئله فلسطین با منافع ملی» برگزار شد. در آن نشست بنا به دعوت آقای محتشمی پور شرکت کرده و مطالبی را مورد اشاره قرار دادم که بد نیست امسال در آستانه روز قدس، آنها را مجددا مطرح کنم:
به رغم وجود برخي واگرايي ها، همه جناح هاي موجود در ايران کما بیش درباره مظلومیت مردم فلسطين نقاط مشترکي دارند، اگر چه میان آنها تفاوت هايي در اتخاذ راهکارها مشهود است. این حمایت البته اختصاص به پس از انقلاب نداشته و جریان روشنفکری دینی و انقلابی پیش از آن نیز خود را حامی مردم فلسطین می دانست. ولی با بروز انقلاب اسلامی، پیوندی ذاتی و حتی به نوعی خواهرخواندگی میان این دو نهضت برقرار شد؛ پيوندی اعتقادي براساس دفاع از مردم مستضعف و مسلمان با ماهيتي علیه ظلم و ستم و استیلا.
با استقرار جمهوري اسلامي علاوه بر این، پيوندی راهبردي در راستاي منافع ملي شکل گرفت و همه دولت ها از جمله دولت اصلاحات در این زمینه برنامه هایی داشته اند. برنامه هایی که با آسیب هایی همراه بوده و در دوران اخیر این آسیب ها شدت یافته است. به همین دلیل اگر بخواهیم شاهد روندی منطقی و همگام با جوامع مترقی بین المللی در حمایت از مقاومت فلسطین باشیم، نیازمند آسیب شناسی جدی در این زمینه هستیم. این آسیب شناسی شامل سیاست های داخلی و نیز سیاست خارجی دولت می شود.
اولین مسئله، تفاوتی است که می تواند میان نگاه مردم با نگاه دولت وجود داشته باشد. به خصوص که امروزه جمعی از نخبگان و روشنفکران ایرانی به دلیل آسیب های مورد اشاره، طرح مسئله فلسطین را عاملی بازدارنده و تبلیغاتی در جهت تعویق یا ممانعت از تحقق مردمسالاری و بسط آزادی های مصرح در قانون اساسی می دانند.
دیگر اینکه، به رویکرد و نگاهی نیازمندیم تا هم مسایل داخلی و وضعیت منتقدین درون نظام و هم نهضت های مقاومت مسلمانان در کشورهای دیگر را به شکل منطقی و عادلانه مورد توجه قرار دهد. اگر با منتقدین داخلی برخورد نامناسبی صورت گرفته یا مثلا قیام مسلمانان اویغور در چین مورد بی اعتنایی قرار گیرد، روشن است که دفاع از مقاومت مردم فلسطین در اذهان عمومی رنگ خواهد باخت. بنابراین لازم است دولت و رسانه های دولتی با این مسایل به صورت متعادل برخورد کنند.
در این آسیب شناسی از محورهای مهم، طرح مواردی مانند نفي هولوکاست و نگاههای يکسويه است. اگر چه رد هولوکاست برای مدتی افکار عمومی را به خود جلب کرد، ولي چون با واقعیت تاریخی انطباق نداشت، مستمسک مظلوم نمایی از سوی رژیم غاصب اسراییل شده و مورد بهره برداری آن قرار گرفت.
مسئله بعدی برخورد غیرحرفه ای و یک سویه رسانه ملی و رسانه های دولتی با موضوع فلسطین است. این برخورد متعصبانه و جانبدارانه عملا سبب بی اعتمادی بخش هایی از مردم شده، در حالی که با رویکردی حرفه ای در طرح واقع بینانه موضوع و حتی مطرح ساختن مواضع مخالفین، می توانستیم فرصت را برای درک همه جانبه مظالم آشکاری که بر ملت فلسطین می رود فراهم آوریم. متاسفانه رسانه ملی مانند سایر موارد، هیچ فرصتی را برای تفکر، تحلیل و انتخاب به مخاطب خود نمی دهد.
از سوی دیگر حمایت از مقاومت فلسطین باید براساس حرکت داوطلبانه مردم مانند آنچه پیش از انقلاب در میان مردم مطرح بود باشد و نه براساس دستور و بخشنامه. آن هم در شرایطی که سیاست های اقتصادی داخلی پاسخگوی معیشت مردم باشد. اما اینک در حالی که موضوع فلسطین بیشتر تبدیل به حربه ای تبلیغاتی شده، شاهد بیکاری، تورم و مشکلات معیشتی در سطح جامعه هستیم.
این رفتارهای غلط سبب شده برخی موضوع حمایت از فلسطین را در رقابت با منافع ملی - و نه در هم افزایی منافع ملی - تلقی کنند. چنانچه این برداشت ها در مقاطعی به بروز شعارهای عکس العملی منتهی شده است.
با این وجود و فراتر از اشتباهات و آسیب هایی که در این روند با ندانم کاری ها رخ داده، آنچه بر سر مردم فلسطین طی حدود 60 سال اخیر آمده، برای همه جهان نمادی از ظلم است. ظلمی که امروز مظهر مظلومیت برای جامعه بشری شده و اختصاص به مسلمانان یا ایرانیان ندارد ... ظلم هر جا و به هر شکلی که باشد بد است ... این را به خاطر بسپاریم.

No comments:

Post a Comment