چوگان زلف دیدی، چون گوی در رسیدی
از پا و سر بریدی، بی پا و سر به رقص آ
تیغی به دست خونی، آمد مرا که چونی
گفتم بیا که خیر است، گفتا نه، شر، به رقص آ
یوسف ز چاه آمد، ای بی هنر به رقص آ
تا چند وعده باشد؟ وین سر به سجده باشد؟
هجرم ببرده باشد رنگ و اثر؟ به رقص آ
کای بی خبر فنا شو، ای با خبر به رقص آ
طاووس ما در آید، وان رنگ ها بر آید
با مرغ جان سراید: بی بال و پر به رقص آ
«مولانا»
نوروزتان پایدار و پیروز
fdsa
ReplyDelete