Tuesday, December 7, 2010

دانشگاه زنده است

در آستانه 16 آذر ارزیابی وضعیت آموزش عالی و دانشگاههای کشور یک ضرورت به نظر می رسد. در سال 2010، ایران در گزارش برخی مراجع بین المللی، طی 30 سال پرشتاب ترین کشور دنیا در زمینه رشد و تولید علم و مقالات ISI   بوده است. اگر چه تعداد مطلق و سرانه مقالات هنوز با کشورهای در حال توسعه فاصله دارد (Science Metrix 2010).
این گزارش ها تاکید دارد که روند رشد سی ساله ایران حاصل سرمایه گذاری بلند مدت در برخی رشته های خاص بوده و دستاوردهای امروز حاصل اقدامات دوران یاد شده است نه سیاست های امروز. به ویژه آنکه این منحنی رشد، تندترین زاویه خود را در دومین دوره ریاست جمهوری سید محمد خاتمی و دولت هشتم داشته است.
از سوی دیگر، سال گذشته سازمان همکاری های علمی فرهنگی سازمان ملل UNESCO گزارشی از آسیب ها و تهدیدات دانشگاهها در کشورهای مختلف دنیا ارایه کرد که یک فصل آن به ایران و آسیب هایی که متاسفانه به فضای آموزش و پژوهش، اساتید و دانشجویان وارد آمده اختصاص دارد. این گزارش، به محدودیت های اعمال شده در مورد اساتید به دلیل گرایش های سیاسی، محرومیت ها و مشکلات جدی تحصیلی برای دانشجویان به دلیل فعالیت های سیاسی و محدودیت ها و ممنوعیت ها برای تشکل های دانشجویی و تعرضات صورت گرفته، اشاره کرده است.  
UNESCO اخیرا هم گزارشی در خصوص توسعه و پژوهش (R&D) داشته که درآن به شکاف های موجود میان صنعت و دانشگاههای ایران اشاره کرده و اینکه چرا دانایی به فناوری تبدیل نمی شود؟
 آنچه که در این تصویر جهانی و همچنین ارزیابی های داخلی از وضع دانشگاهها متبادر می شود، حاکی از وضعیت بیم و امید است؛ امید به این ظرفیت های عظیم اجتماعی و بیم از اینکه استمرار محدودیت ها و فضای امنیتی در محیط های علمی و آموزشی به آسیب های روحی، روانی و ناهنجاری های عمیق اجتماعی و یا فرار مغزها منتهی شود. در نهایت نیز افت کیفیت آموزشی و تضعیف روندهای پژوهشی که حاصل سال ها زحمت و تلاش مدیران، اساتید و دانشجویان است را شاهد باشیم.   
در واقع یکی از مولفه های مهم «عدالت» را باید عدالت در توسعه و یکی از محورهای اصلی «توسعه» را آموزش دانست. دسترسی همه افراد جامعه به امکان آموزش براساس توانمندی و استعداد آنها نیز یکی از مولفه های عدالت محسوب می شود که در قانون اساسی هم مورد تاکید قرار گرفته است.
اینکه برخی افراد نه براساس شایستگی یا حتی امتیازهای واقعی اجتماعی مانند حضور در جبهه ها و ایثارگری، بلکه براساس معیارهای سیاسی امکان دسترسی تسهیل شده به آموزش عالی را داشته باشند اما عده ای به دلیل گرایش های سیاسی و فعالیت های قانونی منتقدانه از آموزش و ادامه تحصیل بازمانند، و یا اینکه برخی تشکل ها بیشترین امکانات را در اختیار داشته و حمایت شوند و برخی در معرض تهدید تعطیلی و در حال توبیخ دائمی به سر ببرند، به طور قطع در نقطه مقابل عدالت و توسعه قرار دارد. 
جنبش عزیز دانشجویی ایران که از سرمایه های بزرگ اجتماعی کشور است و بر موئلفه هایی مانند آزادیخواهی و استقلال طلبی تاکید دارد، همواره پرچمدار جریانات ضد استبدادی و ضد سلطه بوده و امروز نیز این جنبش با وجود همه دل نگرانی ها و آزردگی ها و لطمات وارده، با امید به آینده ای روشن برای پیشرفت جوانان ایرانی تلاش می کند.
اساتید هم در این روند دشواری های فراوانی متحمل شده اند. جامعه نخبگان و دانشگاهیان ایران که خدمات فراوانی به توسعه ایران اسلامی کرده اند نیز در حال حاضر پذیرش نقد مشفقانه متخصصان، کارشناسان  و دانشجویان را چاره حل بسیاری از معضلات کنونی کشور می دانند. 
بی شک تحمل نقد و فعالیت منتقدانه در دانشگاهها می تواند یکی از شیوه های تامین فضای اعتدال و آرامش در جامعه باشد.
امروز هم دانشگاه مبدا تحولات است و ندای حق طلبی و آزادی خواهی آن با وجود محدودیت ها و مشکلات به گوش می رسد. دانشگاه مبدا تفکر و اندیشه در جامعه و جایگاه پرورش و رشد انسانهاست. این ماموریت دانشگاه با فضای آزاد و سالم و با بیان نظر و عقیده و تضارب آرا و دیدگاهها ملازم است. در فضای آکنده از محدودیت و فشار، امکان رشد خلاقیت، نوآوری و نشاط علمی سلب می شود.  
این روزها اگر می شنویم «دانشگاه زنده است»، به اعتبار ندای حق طلبی و ظلم ستیزی است که در ذات و جوهره جنبش دانشجویی جای گرفته و از 16 آذر 32 تا 16 آذر 89 در فضای دانشگاههای ایران همچنان طنین انداز است. 

1 comment:

  1. آری! دانشگاه زنده است، به کوری چشم دیکتاتورها!

    ReplyDelete