یاری کنید برای ایجاد یک جنبش اجتماعی در حفاظت از جنگل های کشور
کاهش تقاضا برای چوب جنگل های طبیعی یعنی کاهش برداشت و قاچاق چوب این جنگل ها
********
روز دوشنبه گذشته معصومه ابتکار، رئیس سازمان حفاظت محیطزیست درخواست جالبی از فعالان عرصه چوب کرده بود. وی از پیمانکاران و دستاندرکاران صنایع چوب درخواست کرده بود که به خاطر عرق ایرانی بودن و حفظ سرمایههای ملی برای محصولاتشان از چوب درختان جنگلهای کشور استفاده نکنند. وی در کنار این درخواست که بر اصول اخلاقی استوار است و به نظر میرسد در نهایت امر نتیجه خوب و مثمرثمری عاید شود، وی خبر خوب دیگری را هم رسانهای کرده بود. خبر مورد بحث این است که به گفته رئیس سازمان محیطزیست در حال حاضر برای حفاظت از جنگلهای شمال کارگروهی تخصصی در معاونت طبیعی سازمان محیطزیست تشکیل شده است که بخش مهمی از فعالیتهای این گروه را به حفاظت از جنگلهای شمال و بلوط زاگرس اختصاص داده است.
نکته قابل توجه این است که حفاظت و نظارت بر بخش اعظمی از جنگلهای کشور بر عهده سازمان جنگلها و مراتع است و همانطور که خود خانم ابتکار این نکته را یادآور شده است، در این خصوص اظهار داشته سازمان محیط زیست در خصوص حفاظت از جنگلها به کمک سازمان جنگلها آمده است که در مجموع پیشنهاد همکاری و درخواست رئیس سازمان محیطزیست از فعالان عرصه چوب، دو کار شایسته و بایستهای است که بهرغم برخی از اهمالکاریها نوید اتفاقات خوبی را برای جنگل، جنگلبانان و دوستداران محیطزیست میدهد. با این احوال شاید این سؤال پیش آید که دستاندرکاران و صنایعی که تولیدات آنها با متریال اولیه چوب تولید میشود، باید برای بقا و ادامه فعالیت خود مصالح اولیه را از کجا تأمین نمایند؟ پاسخ این سؤال هم به صورت ضمنی و کوتاه در اظهارات رئیس سازمان محیطزیست موجود است که وی راه چاره را واردات چوب عنوان کرده و در این خصوص توصیه میکند که خود بهرهبرداران (از جنگلها) باید بدانند که در حال حاضر به واسطه شغل آنها سرمایههای طبیعی کشور در حال از بین رفتن است. لذا باید به سراغ واردات چوب بروند. با این احوال ذکر چند نکته که روابط علی و معلولی این پیشنهاد را شفافتر میکند خالی از لطف نیست.
1- در سالهای نه چندان دور قسمت عمدهای از چوب مورد نیاز صنایع و کارگاهها و درودگریهای کشور از طریق مرز شمالی و شهر جلفا وارد کشور و در شهرهای مختلف توزیع میشد. این محمولههای بزرگ چوب از کشور روسیه خریداری میشد که در اصطلاح به آنها «چوب روسی» یا «تخته و الوار روسی» میگفتند. در آن زمان اولین تبلیغ فروشندگان صنایع چوبی این بود که فلان شئ و فلان وسیله با چوب روسی ساخته شده که امروز هم آثاری از اشیا و وسایلی که با این نوع چوبها ساخته میشد در کشور یافت میشود. بنابر این بیشک واردات چوب برای ادامه حیات صنایع چوبی بهترین پیشنهادی است که به واسطه آن جنگلها و سرمایههای ملی ما حفظ میشوند و گسترش مییابند.
2- با حفظ و گسترش جنگلها و سرمایههای ملی ما بیشک چرخه حیات مابین انسانها، گیاهان، حیوانات و... به تعادل خواهد رسید و به مرور زمان عرصههای طبیعی گسترش مییابند و احیا میشوند که در نهایت امر زیبایی، آسودگی و رفاه زندگی هموطنان عاید خواهد شد؛ چراکه درختان و جنگلها ریههای زندگی هستند.
3- به نظر میرسد وقتی صاحبان صنایع به خاطر عرق ملی و تعصبی که باید هر انسانی به محیط زندگی و کشور خود داشته باشد، چوب درختان جنگلهای کشور را که عمدتاً تا حد بسیار زیادی قاچاق هستند و به صورت غیرقانونی و غیراخلاقی تهیه میشوند را خریداری نکنند، تقاضای چوب ایرانی کم شده و در جریان کم شدن تقاضا و بنا به قانون عرضه و تقاضا در نهایت سفارشها کمتر شده و درختان کمتری قربانی نیاز بازار چوب میشوند.
4- وقتی تقاضای چوب ایرانی کم شود دیگر کسی حاضر نیست وقت و عمر خود را صرف خیانت، تاراج و سرقت جنگلها کند. این اتفاق دو حاصل عمده و دو نتیجه شیرین در بر دارد. یکی اینکه سایه درختان جنگل همواره بر این آب و خاک گسترده باقی میماند و در پناه شاخ و برگ و سایهسار درختان به جز بقای زیباییهای منحصر به فرد کشورمان، زندگی بسیاری از جنگلنشینان، حیوانات، پرندگان، چرندگان، خزندگان، حشرات و... به روال عادی خود بر میگردد و نتیجه شیرین دوم که آرزوی بسیاری از دلسوزان این کشور است این است که داغ «جنگلزدایی» و «بیابانزایی» بر دل زیادهخواهان و سوداگران مینشیند و دیگر کسی حاضر نیست در مقابل دستمزدهای ناچیز زمینخواران درختان را قطع کند و آنها را در رسیدن به پدیده غیراخلاقی «جنگلزدایی» و «بیابانزایی» یاری کند. به این مفهوم که بسیاری از افراد طماع و زمینخوار با اجیر کردن افراد محلی به نابود کردن درختان میپرداختند و زمینهای باقیمانده از این عمل حیوانی را با سندسازی به راحتی تصاحب میکردند.
به عبارت دیگر با دور زدن قانون و در سایه بیتوجهی، ضعف قانون و ناکارآمدی و خیانت بسیاری از مسئولان به راحتی زمینهای متعلق به بیتالمال را تصاحب میکردند که متأسفانه این رویه باطل هنوز هم ادامه دارد. اینجاست که چنین درخواستی میتواند منشأ خیر و امید باشد. ضمن آنکه جا دارد این درخواست در قالب یک طرح ملی سینه به سینه و دهان به دهان در بین آحاد مختلف بچرخد و خانوادههای ایرانی نیز تا حد امکان از خرید صنایع چوبی خودداری کنند تا انشاءالله این درخواست بتواند تأثیر حداکثری خود را بر بازار صنایع چوبی بگذارد و در این رهگذر حیات و بقای جنگلهای کشور تضمین گردد.
No comments:
Post a Comment