اگرچه ما
در ایران میلاد حضرت زهرا دختر گرامی پیامبر را -که سلام بر او باد- به عنوان روز
زن پاس میداریم، ولی بسیاری اعتقاد دارند که این منافاتی با بزرگداشت ۸ مارس در عرصه بینالمللی ندارد. برعکس
هر زمان و هر مکانی ظرفیتهای خود را دارد و باید از همه آنها بهره برد. روز جهانی
زن نیز میتواند فرصتی باشد تا اگر اسلام را ضامن آزادی و احقاق حقوق زن میدانیم با
حضور فعال در اینگونه مباحث، ادعای خود را به اثبات برسانیم.
چند سال پیش ۸ مارس به
مناسبت روز جهانی زن، به نهمین کنفرانس زنان رهبر و تاجر جهان در دبی دعوت شدم که
با حضور نمایندگان حدود ۲۰ کشور برگزار میشد. در سخنرانی
افتتاحیه با اشاره به توانمندی مدیریتی زنان به شرط حفظ روحیات زنانه، بر این
موضوع تاکید کردم که ما زنان نباید تصور کنیم فضای سیاست، تجارت و مدیریت مردانه
است و برای موفقیت در این عرصهها روحیات زنانه را کنار بزنیم، بلکه برعکس موفقیت
زنان در راهبری الهامبخش آنان است. در اثبات این سخن نیز شخصیت حضرت خدیجه (س) را
مثال زدم و از ایشان به عنوان زنی ثروتمند و مدیر که بسیارخوب دانست ثروتش را
چگونه مدیریت کند و کار خود را به چه کسانی بسپارد و چگونه داراییاش را به کار
گیرد یاد کردم.
این بحث مورد توجه شرکتکنندگان به خصوص زنان تاجر مسلمان و اعضای
شورای زنان تاجر دبی قرار گرفت. بنابراین پیشنهاد کردم اتاقهای بازرگانی دو کشور
تحت نام حضرت خدیجه کنفرانسی بینالمللی را در زمینه نقش زنان در تجارت جهانی
برگزار کنند و با همین عنوان بنیاد یا برنامهای در سطح منطقه راهاندازی شود.
البته بعد از اجلاس دبی، به دلایلی مانند تحولات داخلی کشور دیگر امکان پیگیری
پیشنهاد مذکور فراهم نشد، ولی این واقعیتی است که زمانسنجی و مکانیابی از مهمترین
نکات برای طرح آرمانها و پیشبرد اهداف به خصوص در عرصه بینالمللی است.
به هر حال، بحثی که در مورد راهبری الهامبخش زنان در آن اجلاس و در
موارد مشابه مطرح کردم، بحثی قابل تامل و پیگیری به شمار میآید. امروزه در
مناسبات بینالمللی وقتی صحبت از وضعیت جهانی میشود، همگان معترفند که به رغم
پیشرفتهای قابل توجه در زمینههای مختلف متاسفانه کماکان جهان با مشکلات و بحرانهای
جدی روبروست. تا آنجا که حتی اساس انسانیت تهدید میشود و کره مسکون با بحران
موجودیت مواجه است. تخریب محیط زیست و یا بروز انواع جنگها و مناقشات موید این
ادعا بوده که برخی تحلیلگران دو علت عمده آن را موارد زیر میدانند:
یک - فقدان نگاه زنانه و معطوف به عاطفه در تصمیمات و سیاستگذاریهای
جهانی
دو - عدم یا حضور حداقلی زنان در تصمیمات منتهی به جنگ و منازعات کشورها با یکدیگر
دو - عدم یا حضور حداقلی زنان در تصمیمات منتهی به جنگ و منازعات کشورها با یکدیگر
کارل گوستاو یونگ، روانشناس معروف سوئیسی بحث جالبی دارد که با طبیعت
انسان هماهنگ است. یونگ میگوید تعادلی میان عواطف و روحیات مختلف وجود دارد که در
زنان با مردان متفاوت است. زنان صاحب توانمندیهای شاخص در حوزه روحیات مادری و
حفاظت از رنگ و بوی زندگی و عواطف انسانی هستند. به این حس زنانه، آنیما میگویند.
از آن سو، مردان صاحب حس اقتدار، تسلط و نگاه ریاضی به جهان هستند که آنیموس
نامیده میشود.
در واقع تعادل بین این روحیات است که انسان کامل را میسازد. ما به
انسانهایی نیاز داریم که همه این تواناییها را با هم داشته باشند. ولی امروزه
سیاستمداران و حکام جهان این گونه نیستند. خداوند قوانین طبیعت را به طور متعادل
قرار داده، اما انسان گاهی عاجز از دیدن و رعایت این تعادل است.
متاسفانه این روزها حتی زنانی که به قدرت میرسند، احساس آنیمایی خود
را کنار میگذارند و تفکرات و رفتارهای خشونتآمیز از خود بروز میدهند. به بیان
دیگر این مشکل بزرگی در میان سیاستمداران زن دنیاست که به جای تکیه بر حس آنیمایی
خود، تا به قدرت میرسند، عواطف و حسهای زنانه را نادیده میگیرند، در حالی که
همان حسها میتواند عامل نجات جهان باشد.
از سوی دیگر نوعی طرز تفکر وجود دارد که هویت زنان را تنها در نقش همسری و مادری آنان میبیند و گویی هویت فردی، اجتماعی و سیاسی زن محلی از اعراب ندارد. براساس این تفکر، مردان هستند و کارها را انجام میدهند. چنین نگرشی نیز نگرانکننده است و راه به جایی نخواهد برد. زیرا این واقعیتی انکارناپذیر است که برای حل بحرانهای فراگیر جهانی، اینک بیتردید به حضور زنان و نگاه زنانه در قدرت نیازمندیم.
از سوی دیگر نوعی طرز تفکر وجود دارد که هویت زنان را تنها در نقش همسری و مادری آنان میبیند و گویی هویت فردی، اجتماعی و سیاسی زن محلی از اعراب ندارد. براساس این تفکر، مردان هستند و کارها را انجام میدهند. چنین نگرشی نیز نگرانکننده است و راه به جایی نخواهد برد. زیرا این واقعیتی انکارناپذیر است که برای حل بحرانهای فراگیر جهانی، اینک بیتردید به حضور زنان و نگاه زنانه در قدرت نیازمندیم.
No comments:
Post a Comment